علی سجاد فاطمی موحد

گاه‌نوشت‌های شخصی و عمومی

گرفته‌ای از مناجات‌های خواجه‌عبدالله انصاری (قدس سره) + نسخه صوتی

خواجه عبدالله انصاری

 

الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر

نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..

 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی

الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.

الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار

الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کسی به تو ماند، و نه به کسی‌مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.

یا ربّ دل پاک و جانِ آگاهم ده آه شب و گریة سحرگاهم ده

در راه خود اول زخودم بی‌خود کن بی‌خود چو شدم زخود به خود راهم ده

الهی! هر که تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت.

الهی! از کشتة تو، بوی خون نیاید، و از سوختة تو، بوی دود؛ چرا که سوختة تو، به سوختن شاد است و کشتة تو، به کشتن خشنود.

الهی! اگر یک بار گویی بندة من، از عرش بگذرد خندة من.

الهی! بر هر که داغ محبّتِ خود نهادی، خِرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.

الهی! از آن خوان که از بهر خاصان نهادی، نصیب من بینوا کو

اگر می‌فروشی، بهایش که داده و گر بی‌بها می‌دهی بخش ما کو؟

الهی! اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.

الهی! اگر کار به گفتار است بر سر همه تاجم و اگر به کردار است به موری محتاجم

الهی! تو ساز که ازین معلولان شفا نیاید، تو گشای که از این ملولان کاری نگشاید.

الهی تو بساز که دیگران ندانند و تو نواز که دیگران نتوانند

الهی عبدالله در این بساط پیاده مانده است،رخ بر هرکه می‌آورد اسب بر او می‌دوانند

الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبدالله مجرم است از دوستان است

الهی اگر ابلیس آدم را بدآموزی کرد گندم او را که روزی کرد؟

الهی چون حاضری چه جویم و چون ناظری چه گویم؟

الهی الهی روزگاری تو را می‌جستم خود را میافتم، اکنون خود را می‌جویم تو را میابم

الهی بیزارم از آن طاعتی که مرا به عجب آرد، بنده‌ی آن معصیتم که مرا به عذر آرد

الهی دستم گیر که دست‌آویز ندارم و عذر بِپْذیر که پای گریز ندارم

الهی مَکُش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را و مَدَر این پرده‌ی دوخته را و مَران این بنده‌ی نوآموخته را

الهی‌ای بود و نابود من تو را یکسان! از غم مرا به شادی برسان

الهی الهی به حرمت آن نام که تو آنی و به حرمت آن صفات که چُنانی به فریادم برس که می‌توانی

الهی خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری خودپرستم، نوامید مساز، بگیر دستم

الهی‌ای دور نظر و ای نیکو حذر، و ای نیکوکار نیک منظر، این دلیل هر برگشته و ای راهنمای هرسرگشته، ای چاره‌ساز هر بیچاره و ای آرنده‌ی هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده، دست ما گیر ای بخشنده‌ی بخشاینده

الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن که دارد چون تو یاری دارد؟ او که در هر دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد؟

الهی در سرگریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز

الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان،

الهی یکتای بی‌همتایی، قیوم توانایی، بر همه‌چیز بینایی، در همه‌حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دل‌هایی، به تو رسد مُلک خدایی

الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان

الهی! همه از تو ترسند، و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیکی آید و از عبدالله بدی.

الهی! آفریدی رایگان، و روزی دادی رایگان؛ بیامرز رایگان، که تو خدایی نه بازرگان.

 الهی! گر پرسی، حجّت نداریم، و اگر بسنجی، بضاعت نداریم، و اگر بسوزی طاقت نداریم.

الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری، من تو را به کرم تو بگیرم، و کرم تو از جرم من بیش است.

الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مؤمنان را گواهی. چه عزیز است آنکس که تو خواهی

الهی! گهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟ گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر کیست.

الهی! ابوجهل، از کعبه می‌آید! و ابراهیم از بتخانه! کار به عنایت بود، باقی بهانه.

 الهی الهی اگر چه شب فراق تاریک است دل خوش دارم که صبح وصال نزدیک است پس دست در عشق زدم هر چه بادا باد!

با صنع تو هر مورچه رازی دارد با شوق تو هر سوخته نازی دارد

ای خالق ذوالجلال نومید مکن آن را که به درگهت نیازی دارد.

 

(بشنوید) +‌ با صدای من

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
* اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک *

قال رسول الله (ص): إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا
ترجمه: همانا فاطمه پاره‌ی تن من است، هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده است.


*** اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ***

مده از جنت و از حور و قصورم خبری
جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا

(قسمتی از غزل حضرت امام خمینی قدس الله سره الشریف)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان