علی سجاد فاطمی موحد

گاه‌نوشت‌های شخصی و عمومی

عباس منش منکر توسل شدی؟! + پاسخ به شبهات

بسم الله الرحمن الرحیم


بررسی شبهات وارده ایشان مبنی بر رد توسل + پاسخ 


عباس منش

برخی از شبهاتی که از سخنرانی عباس منش پیرامون  نامه 31 حضرت علی (ع) برداشت کردم:

شبهه اول:
اینکه به کسی توسل میکنند و میگویند فلانی چون به خدا نزدیک تر است حاجتم را به خدا بگوید، حاجت روا شوم، اشتباه است! زیرا خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است؛ خداوند به صورت یکسان به انسان ها نزدیک است لذا نیازی نیست کسی را واسطه قرار دهیم! از سوی دیگر ایشان میگویند فکر نکن که کسی از تو به خدا نزدیک تر است؛ زیرا این فکر یعنی شرک؛ یعنی بی ایمانی!!!!!

پاسخ: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ. (سوره‌ی ق، آیه 16)
ترجمه: ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس او را مى‏دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک‏تریم.

توضیح: عده‌ایی با استفاده از این آیه می‌گویند، خداوند فرموده من به انسان از رگ گردن نزدیک‌تر ام، بنابراین واسطه قرار دادن کسی جهت نزدیک شدن به خدا و رفع حوائج، کاری باطل و بیهوده است، زیرا خداوند به همه نزدیک است و نیازی نیست از واسطه‌ایی جهت نزدیکی به او استفاده کنیم.
در پاسخ این شبهه باید گفت که درست است که خداوند به همه از رگ گردن نزدیک‌تر است، ولی آیا همه‌ی ما به خداوند نزدیک هستیم؟ توسل و واسطه قرار دادن شیعیان بخاطر نزدیکی شخص به خداست نه نزدیکی خداوند به شخص! نزدیکی خداوند به انسان عام بوده و شامل تمام انسان‌ها چه مسلمان و چه کافر می‌شود، اما نزدیکی انسان به خداوند خاص بوده و از راه اطاعت و بندگی او بدست می‌آید، این نزدیکی دارای ارزش است. (دقت کنید)

دوست نزدیکتر از من به من است
 وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
 در کنار من و من مهجورم

در مورد اینکه ایشون فرمودند " زیرا این فکر یعنی شرک؛ یعنی بی ایمانی!!!!! " باید عرض کنم که توحید بر 4 قسم است:

• توحید ذات: اعتقاد به یگانگی خداوند است.
• توحید صفات: اعتقاد به اینکه صفات خداوند، عین ذات مقدسش بوده و هرگز جدا و عارض بر ذات نیست؛  و باور به اینکه صفات الهی را فقط خداوند به صورت مستقل و نامحدود دارد.
• توحید افعال (ربوبیت): اعتقاد به اینکه یگانه فاعل مستقل هستی خداست و هیچ موجودی در فاعلیت و تأثیر گذاری، مستقل از اراده و قدرت او نیست.
• توحید پرستش: اعتقاد به اینکه فقط باید خدا را عبادت و پرستش کرد.

شرک نیز بر 4 قسم است:

• شرک ذات: اعتقاد به دو، سه یا چند خدا است.
• شرک صفات: اعتقاد به اینکه صفات خداوند، جدا یا عارض بر ذات اوست یا باور به اینکه صفات الهی را کسی غیر خداوند همانند او به صورت مستقل و نامحدود دارد.
• شرک افعال (روبیت): اعتقاد به وجود فاعل مستقلی غیرِ خدا، که در انجام و تأثیر گذاری فعل، مستقل عمل کند.
• شرک پرستش: اعتقاد به پرستش غیر خدا (انسان، جن، فرشته، چوب، سنگ، ستاره، خورشید و ...).

شیعیان به هر 4 قسم توحید معتقدند و این اعتقاد را هنگام توسل نیز دارند، با این حال شما چگونه می‌گویید این فکر یعنی شرک؟؟؟ از کجا به این نتیجه رسیدید؟

مضافاً اینکه خدای مهربان در قرآن دستور داده وسیله‌ای برای تقرب به او بجوییم و مفهوم توسل در جای جای قرآن آمده که مختصرا به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

1- آیه 35 سوره مائده


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

توضیح: وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گرد (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج4، ص364)
شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها، زیرا همه اینها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار مى‏باشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان مى‏باشد جزء این مفهوم وسیع است. حضرت علی (ع) مهمترین وسیله ها را در خطبه 110 نهج البلاغه نام برده اند. و آنها که آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده‏اند در حقیقت هیچگونه دلیلى بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور که گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است که باعث تقرب مى‏گردد.

 2- آیه 19 سوره محمد (ص)

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ.
ترجمه: پس بدان که معبودى جز «اللَّه» نیست و براى گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مى‏داند!

توضیح: در این آیه خدای مهربان به پیامبر اسلام (ص) دستور می‌دهد تا برای خود و مردان و زنان مؤمن طلب استغفار کن. مشخص است که پیامبر (ص) به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب گناهى نشده، اینگونه تعبیرها یا اشاره به مسأله ترک اولی و حسنات الأبرار سیئات المقربین است، و یا سرمشقى است براى مسلمانان. (اقتباس از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج21، 452) این دستور خداوند به پیامبر  (ص)  برعلاوه اینکه جواز توسل است، مطلق نیز است و محدود به زمان مشخصی نشده و شامل تمام زمان ها (حتی بعد از وفات ایشان) می‌شود.

خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: چرا خداوند دستور داده است تا پیامبر اکرم (ص) برای دیگران استغفار کنند؟ خداوند می‌فرماید:

وَ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ. (سوره هود - آیه 90)
ترجمه: از پروردگار خود، آمرزش بطلبید؛ و به سوى او بازگردید؛ که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‏کار) است!»

آیا جمع بین این آیه که مؤمنین امر به استغفار و توبه شده‌اند، و آیه قبل که خداوند به پیامبر اکرم (ص) دستور می‌دهد برای مؤمنین طلب مغفرت کند، جواز استفاده از وسیله و توسل را به صورت مطلق نمی‌رساند؟

3- آیه 64 سوره نساء

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً.
ترجمه: و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه‏] بر خود ستم کردند نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند، و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.

توضیح: این آیه با صراحت موضوع توسل و استفاده از واسطه را برای رسیدن به حوائج دنیایی و اخروی تأیید کرده و شرط آمرزش گناهکاران را توسل و استفاده از واسطه معرفی می‌کند. از این آیه به خوبى استفاده می‌شود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خداوند و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و با توحید منافات ندارد و اینگونه پاسخ دندان شکنى به کسانی که این گونه وساطت را انکار می‌کنند، داده می‌شود.

روشن است که پیامبر (ص) آمرزنده گناه نیست، ایشان از خداوند طلب آمرزش می‌کنند. نکته قابل توجه این است که قرآن نمى‌گوید: تو براى آنها استغفار کن بلکه می‌گوید: «رسول» براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (ص) از مقام و موقعیتش استفاده کند و براى خطاکارانِ توبه کننده، استغفار نماید.
 خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل جایز نیست چرا خداوند می‌فرماید اگر برعلاوه استغفار خودشان رسول (ص) نیز برایشان استغفار می‌کرد، آن زمان خدا را بسیار بسیار توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؟ آیا آمرزش آنها فقط با استغفار خودشان و بدون بهره گیری از وسیله ممکن نبود؟

4- آیه 97 و 98 سوره یوسف

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿97﴾ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿98﴾
ترجمه: گفتند: اى پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بى‏تردید ما خطاکار بوده‏ایم. (97) گفت: براى شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم کرد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

توضیح: هنگامی که کرده‌ی زشت پسران حضرت یعقوب(ع) بر ملاء شد، به پدر خود متوسل شده و از او خواستند که برایشان طلب استفغار کند، حضرت به خواسته شان جواب مثبت داده و فرمود که به زودى از درگاه خدا براى شما آمرزش مى‏طلبم.

خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل ناجایز است پس چرا به عنوان یک عمل تأیید شده در قرآن مطرح شده است؟ چرا یعقوب نبی (ع) که پیامبر الهی و معصوم بودند به جای اینکه فرزندان را از توسل بازدارند و بگویند چرا خودتان استغفار نمی‌کنید، به توسل آن‎ها جواب مثبت داده و فرمودند به زودی برای شما آمرزش می‌طلبم، و خداوند نیز در قرآن کریم سخن یعقوب نبی (ع)  را تأیید نموده است؟

5-  آیه 37 سوره بقره


فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
ترجمه: سپس آدم از پرورگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبة او را پذیرفت، چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.

توضیح: این آیه اشاره به توبه حضرت آدم (ع) دارد که خداوند به ایشان کلماتی را تعلیم فرمود تا به وسیله کلمات، خداوند توبه اش را قبول کند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت مانند سیوطی، بن‌جوزی، و قندوزی تصریح کرده اند که مراد از کلمات، اسامی پنج تن آل ‌عبا (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)) است.
برخی دیگر از مفسرین و دانشمندان بزرگ اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، ابن‌کثیر، ابن عساکر، طبرانی، بیهقی، سمهودی و ابن‌‌تیمیه مراد از کلمات را فقط پیامبر اکرم (ص) می‌دانند.
نکته قابل تأمل اینجاست که حضرت آدم (ع) پیش از خلقت ظاهری و بعد از خلقت نوری  خدا را به حق ایشان قسم داده و متوسل می‌شوند و سرانجام بخشیده می‎شوند.

خطاب به منکرین توسل می‌گوییم: اگر توسل ناجایز است چرا خداوند برای حضرت آدم (ع) کلمات (و ابزاری جهت آمرزش) آموزش داد تا حضرت بدان توسل کند و مورد بخشش الهی قرار گیرد؟ آیا خداوند نمی‌توانست حضرت را بدون توسل ببخشد؟ آیا خدائی که دستور به توحید میدهد دستور به شرک می‌دهد؟ (نعوذ بالله)

شبهه دوم: توسل همانند عمل مشرکینی است که خداوند در مورد آن در قرآن آیه 18 سوره یونس می‌فرماید:

وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُون.
ترجمه: و آنان به جاى خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه زیانى به آنان مى‏رسانند و نه سودى به آنان مى‏دهند و مى‏گویند: اینان شفیعان ما نزد خدایند. بگو: آیا خدا را به شفیعانى خبر مى‏دهید که آنها را در آسمانها و زمین [به عنوان شفیع‏] نمى‏شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار مى‏دهند، منزّه و برتر است.

سپس اضافه میکند که دیدگاه شیعه همانند بت پرستانی است که خدا را قبول داشتند ولی قائل بودند که ما درخواست خود را به واسطه های میگیم و واسطه های به خدا میگویند.

پاسخ: آیه‌ 18 سوره یونس (وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ...) را نمی‌توان منطبق بر توسل کرد زیرا:

 

الف: عبارت «یَعْبُدُونَ» یعنی «عبادت می‌کردند» به کار رفته، درحالیکه در توسّل و زیارت، کسى را پرستش نمى‏کنیم.
ب: ما به حیات برزخى معتقدیم، قرآن هم شهیدان را زنده مى‏دانند. (آیه 154 سوره بقره) ما از اولیای خدا که در راهش شهید شده‏اند، تقاضاى دعا داریم. مقایسه‏ى آنان، با سنگ و چوب، بى‏انصافى است.
ج: پرستش بت‌ها، یا براى ترس است یا امید نفع. بت‌ها، نه زیان مى‏رسانند که از روى ترس عبادت شوند و نه سودى مى‏رسانند تا لایق عبادت باشند، پس بهانه‌اى براى بت‏پرستى نیست.منطبق کردن پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)به مفهوم «لاَ یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنفَعُهُمْ» یعنی «نه ضرری برایشان دارد و نه فایده ای» نیز جای  تعجب است، چرا که اطاعت از پیامبر اکرم (ص) چه بعد از وفات و چه قبل از وفات، برای مسلمانان سودمند و عصیان وی در هر زمان زیان‌بخش است.
همچنان قیاس کردن گفته‏ی مسلمانان که پیامبران شفیعان ما هستند با گفته‏ی بت پرستانی که می‏گفتند: «هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا» قیاس مع الفارق است؛ زیرا شفیعان آنان دروغی بود ولی شفیعان شیعیان مشروع، و خداوند امر و جواز آن را صادر نموده است.
با توجه به قسمت آخر آیه که خداوند می‌فرماید:«آیا خدا را به شفیعانى خبر مى‏دهید که آنها را در آسمانها و زمین [به عنوان شفیع‏] نمى‏شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار مى‏دهند، منزّه و برتر است».
به این نتیجه می‌رسیم که آنان طوری بت‌ها را شفیع قرار می‌دادند که شرک هم مرتکب می‌شدند زیرا برعلاوه دروغی بودن شفیعان، به استقلال آنها نیز معتقد بودند، در حالیکه شیعیان به کسانی که متوسل می‌شوند هیچ استقلال قائل نیستند، به عبادت شان نمی‌پردازند؛ و آنان را به منظور واسطه‌ی فیض غیر مستقل می‌خوانند که جواز آن را خداوند متعال در قرآن داده است.
پس این آیه توسل مشروع را نفی نمی‌کند.

شبهه سوم: حضرت علی علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام می‌فرمایند: خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری.


پاسخ: در
بخشی از نامه 31، سفارش  حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) چنین آمده است که:

وَاعْلَمْ، أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّموَاتِ وَالاْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَتَکفَّلَ لَکَ بِالاِجَابَةِ، أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَتَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ.

ترجمه: (فرزندم!) بدان آن کس که گنج هاى آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند. خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى.

در این نامه حضرت علی (ع) ضمن اشاره به نکاتی جهت تشویق به دعا می‌فرمایند: «خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى». در اینجا حضرت به این موضوع اشاره می‌کنند که اساس اسلام بر این است که انسان‌ها می‌توانند رابطه‌ی مستقیم با پروردگار خود پیدا کنند، همان گونه که همه روزه در نمازهاى خود از آغاز تا پایان، مخصوصاً در سوره حمد، با پروردگارشان خطاب مستقیم دارند به گونه‌اى که هیچ واسطه‌اى میان آنها و او نیست. این افتخار بزرگى است براى اسلام و مسلمانان، که اسلام راه ارتباط مستقیم با خدا را بر همه گشوده و جاى جاىِ قرآن مجید، شاهد و گواه بر آن است به ویژه آیاتى که خداوند را با تعبیر «رَبّنا» یاد می‌کند. بر خلاف بعضى از مذاهب باطله که پیر و مرشد و شیخ خود را واسطه می‌دانند و گاه ارتباط مستقیم با خدا را روا نمی‌پندارند.
در اینجا این سؤال پیش می‌آید که آیا موضوع توسل و شفاعت که آیات و روایات فراوانی بر مشروعیت و مطلوبیت آن دلالت دارد است،  با برقرارى ارتباط مستقیم با خداوند متعال منافات ندارد؟ با توجّه به این دو نکته پاسخ این سؤال روشن مى شود:

اولاً: حضرت فرمودند: «(خداوند) به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند» درحالیکه شیعیان در توسل و شفاعت، برای پیامبر (ص) و امامان (ع) هیچگونه استقلالی قائل نبوده و معتقدند که ایشان به اجازه و قدرت الهی می‌شنوند و پاسخ می‌دهند، و اگر خداوند متعال نخواسته باشد مشکلی حل وحاجتی روا گردد، توسل هم سودی ندارد، با این اوصاف، درخواست از ایشان، درخواست از غیر خدا نیست.

ثانیاً: حضرت فرمودند: «خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى»؛ درحالیکه محال است پیامبر (ص) و امامان (ع) بین انسان و خداوند حجاب (و سبب دوری) شوند. ایشان نه تنها حجاب نیستند بلکه سبب کوتاهی فاصله معنوی انسان با خداوند می‌شوند و به واسطه‌ی وجود ایشان موانع فیض برداشته شده و مشمول فیض الهی می‌شویم، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا. (سوره نساء، آیه 64)

ترجمه: و اگر آنان هنگامى که [با ارتکاب گناه‏] به خود ستم کردند، نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند، و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.

برای توضیح این مطلب باید بگوییم، وقتی که می‌خواهیم با شخصی که دارای مقامات دنیایی است ارتباط برقرار کنیم لازم است شخصی را واسطه قرار دهیم و یا لااقل با رئیس دفتر آن شخص هماهنگ کنیم، اما امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف آسان بودن ارتباط با خداوند متعال می‌فرماید او با این همه جلال و عظمت ما را مجبور به آوردن واسطه و شفیع نکرده و هر کس بخواهد می‌تواند با او ارتباط مستقیم برقرار کند و مجبور به آوردن شفیع نیست.
حضرت در این بیان جبر بودن توسل و شفاعت را نفی می‌کنند نه جواز و مطلوبیت آن‌ را و هرگز نمیتوان از این بیان برداشت عدم جواز و مطلوبیت توسل و شفاعت را داشت. (زیرا لازمه‌ی بودن چیزی نبودن چیز دیگری نیست – دقت کنید).
از سوی دیگر در کتاب معتبر نهج البلاغه خطبه‌ایی از حضرت موجود است که ایشان در مصیبت عظیم و جانکاه رحلت پیامبر خدا (ع) پس از ابراز عشق و علاقه خطاب به پیغمبر اکرم (ع)  عرضه می‌دارند:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ. (نهج البلاغه، خطبه 235)
ترجمه: پدر و مادرم فدایت باد! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و همیشه ما را به خاطر داشته باش.

و اینگونه میان خودشان و خداوند متعال، حضرت رسول اکرم (ص) را واسطه قرار دادند. اگر واقعاً گفته ایشان در نامه 31 نفی توسل و شفاعت است پس چگونه (برخلاف سخن خود) میان خود و خداوند واسطه‌ قرار داده و توسل نمودند؟ (دقت کنید)

ثالثاً: در جواز و مطلوبیت توسل و شفاعت به اذن خداوند تردیدی نیست؛ زیرا آیات و روایات زیادی به این موضوع دلالت دارد  چنانکه خداوند متعال مى‏فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِى یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ».  (سوره بقره، آیه 255)

ترجمه: کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟

بنابراین کسى که دست به دامان پیامبر (ص) و امامان (ع) برای شفاعت (در دنیا یا آخرت) مى‌زند در کنار آن می‌دانند که ایشان اجازه شفاعت را از سوی خداوند دارند، لذا از خداوند می‌خواهد که اذن شفاعت را از آنها نگیرد، پس مکمِّل آن نیز ارتباط مستقیم با خداست.

بخاری نیز در صحیح خود از پیامبر اکرم (ص) نقل می‎کند که فرمودند:
«أُعْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِی: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِیَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً، فَأَیُّمَا رَجُلٍ فِی أُمَّتِی أَدْرَکَتْهُ الصَّلاةُ فَلْیُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِیَ الْمَغَانمُ وَلَمْ تَحِلَّ لأَحَدٍ قَبْلِی، وَأُعْطِیتُ الشَّفَاعَةَ، وَکَان النَّبیُّ یُبْعَثُ إلی قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إلی النَّاسِ عَامَّةً». «صحیح بخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، ج1، ص 128 (بیروت، دار ابن کثیر، الیمامة، 1407ق) »

ترجمه: به من پنج چیز داده شده که به هیچ‏کس قبل از من داده نشده است؛ یکى اینکه من تا مسیر یک ماه به واسطه ترس یارى شدم، دیگر اینکه زمین براى من محل سجود و منشأ طهارت قرار گرفته است. پس هرکس در امّت من نماز او فرا رسید باید نماز گزارد. و غنائم براى من حلال شده ولى براى هیچ‏کس قبل از من حلال نبوده است. و به من شفاعت داده شده است. و پیامبران قبل از من تنها بر قومشان مبعوث مى‏شدند بر خلاف من که بر عموم مردم مبعوث گشته‏ام.

همانگونه که ارتباط مستقیم با خداوند در جاى خود محفوظ بوده و مسلمانان شب و روز از آن استفاده می‌کنند، توسل  شفاعت نیز در جاى خود ثابت است؛ به تعبیر دیگر هر دو در کنار هم، دو راه به سوى رحمت خداوندند ولی هرگز یکدیگر را نفی نمی‌کنند.


شبهه چهارم: من از سخنرانی ایشان چنین برداشت کردم که قانع بودن در برابر نعمات الهی بیهوده می‌دانند! زیرا در دقیقه 3:26 کلیپ نامه 31 حضت علی (ع) به امام حسن (ع) گفتند:

دوستان ما باید تو زندگی مون یاد بگیریم که از خدا چیز زیاد بخواهیم، من همیشه در دوره هام هم میگم، میگم انسان موفق، انسان خوشبخت، انسان سعادت مند، کسی که از خدا خیلی چیز میخواد، خیلی خیلی زیاد، هرچقدر که میخوای از خدا بخواه، هرچقدر از خدا نعمت بیشتری بخوای به معنای اینکه تو بنده شایسته تری هستی به معنای اینه که تو خدا رو بیشتر باور کردی، فکر نکن اگه از خدا کم بخوای بهتره ها، اصلا خوب نیست، از خدا همیشه، بخواه، زیادشو بخواه، اگر باور داشته باشی بهت میده، از خدا همه چی بخواه، زیاد بخواه، از خدا همه چی بخواه، زیاد بخواه، تو زندگیم یاد گرفتم که در مورد خدا بسیار بسیار جاه طلب باشم، بسیار بسیار زیاد، خدا به افرادی که جاه طلبانی ازش درخواست می‌کنند نعمت های زیادی میده، هرچقدر که میخوای بخواه، هرچقدر که بیشتر بخوای بیشتر عطا میکنه، هرچقدر که کمتر بخوای کمتر عطا میکنه،اگر کم از خدا میخوایم باور نداریم خداوند رو.


پاسخ: بدون شک راضی و قانع بودن به نعمات الهی از صفات بسیار پسندیده مؤمن بوده که آیات کلام الله مجید، روایات معتبر و علمای اخلاق به آن اشاره و توصیه نموده اند به چند حدیث در این زمینه اشاره میکنم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: خوشا بحال آنکه با اسلام هدایت شود ومعیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند (نهج الفصاحه . شماره 1980 )

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود. (اصول کافی. ج3 . ص207 . حدیث 3 )

امام رضا علیه السلام فرموده اند: کسیکه جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار او را بس نباشد و هر که روزی اندک کفایتش کند عمل اندک هم کافیش باشد. ( اصول کافی ج 3. ص 207. حدیث 5 )
حضرت علی علیه السلام فرموده است: به آنچه داده شدی قناعت ورز تا حساب روز قیامت بر تو سبک و آسان گردد. (میزان الحکمه . ج8 . ص 283 - 282 )

حضرت علی علیه السلام نیز فرمودند: خوشا بحال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت قناعت کند و از خدا راضی باشد. (نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت 41)


شبهه پنجم؛
خیلی ها فکر میکنن بسم الله الرحمن الرحیم، «رحمن رحیم» بیشترین ترکیبی است که با کلمه رحیم آمده در حالیکه بسم الله الرحمن الرحیم فقط یک آیه هست در قرآن! بقیه جاها را ما خودمان گذاشتیم!!!!! فقط در سوره حمد بسم الله الرحمن الرحیم به عنوان آیه آمده است.

پاسخ: چگونه ایشان ادعا میکنند که بسم الله الرحمن الرحیم را ما خودمان گذاشتیم در حالی که قرآن از دستکاری مصوون است؛ خداوند در آیه 9 سوره حجر میفرماید:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.
ترجمه:
بى‏ تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‏ ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود.

ضمنا بنده از دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی چنین استفتاء کردم:


باسلام
 اینکه در تفسیر نمونه، ج1، ص18 آمده که: از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده میشود که حتى اکثریت قاطع اهل تسنن نیز بِسْمِ اللَّهِ را جزء سوره مى‏دانند.
 1- آیا آنچه نقل شد، مربوط به سوره حمد هست یا کل سوره های قرآن به جزء سوره مبارکه توبه؟
 2- آیا بسم الله الرحمن الرحیم هایی که در غیر سوره حمد وجود دارد را ما خودمان گذاشتیم یا با همان بسم الله الرحمن الرحیم نازل شده است؟


ایشان چنین پاسخ دادند:


:: با اهداء سلام و تحیت؛
پاسخ: 

در میان دانشمندان و علماء شیعه اختلافى در این مسأله نیست، که بسم الله جزء سوره حمد و همه سوره هاى قرآن است، اصولاً ثبت «بسم الله» در متن قرآن مجید در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده این امر است، زیرا مى دانیم در متن قرآن چیزى اضافه نوشته نشده است، و ذکر «بسم الله» در آغاز سوره ها از زمان پیامبر تا کنون معمول بوده است.

جهت مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب «180 پرسش و پاسخ » ذیل عنوان"آیا بسم الله جزء سوره است؟" در آدرس زیر مراجعه فرمایید:

http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=3790&pid=61782


شبهه ششم: ایشان با ذکر سخن امام علی (ع) که فرمودند: (خداوند) هر گناه تو را یکی و هر نیکی تو را ده به حساب آورده است. می‌گوید:
ببین خدا چقدر مهربونه، بر عکس حرفهایی که به ما زدن ها! به خدا این ها برعکس حرفهایی که حد اقل به من زدن! حد اقل به من، یه حرفهایی دیگه ایی زدن!
من توی یه شهر مذهبی بزرگ شدم؛ من توی قم بزرگ شدم، بیست سالمو توی اون شهر زندگی کردم، دقیقا برعکس این حرفها رو در تمام جاهایی که مراکز دینی بوده، شنیدم، به خدا!
به من گفتند اگر کوچکترین خطایی کنی... اگه کوجکترین اشتباهی کنی....دیگه کارت تمومه... پل صراط پلی هست که باریکی مو و تیزی شمیر! به من احساس گناه دادن بخاطر اشتباهاتم، من و از خدا دور کردند، صبح تا شب این کارو کردند.

پاسخ: آقای عباس منش، خداوند در سوره زلزال قرآن میفرماید:
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ (7) وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8)
پس هر که هموزن ذره‏اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (7)  و هر که هموزن ذره‏اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (8)

اما جناب عباس منش، تعبیر از مو باریکتر و از شمشیر تیز تر شاید کنایه باشد. شیخ طوسی (ره) در رساله «آغاز و انجام» که شامل مباحث مبدأ و معاد است در این باره می‌نویسد:

«اینکه صراط از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است ، یعنى هم تشخیص دادن وظیفه این چنین است و هم رفتن راه وظیفه اینقدر سخت است . انسان تا بخواهد بفهمد وظیفه‌اش چیست، مثل اینکه از راهى که از شمشیر تیزتر و از مو باریک تر است، مى‌گذرد. و بعد از آن که وظیفه را تشخیص داد وقتى بخواهد به آن وظیفه درست عمل کند، مثل آن است که مى‌خواهد از راهى که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است عبور کند.»


از آنچه در مورد ایشان مطالعه کردم، بنده چنین برداشت کردم که ایشان تحصیلات حوزوی ندارند؛ چونکه در سایت خود چنین می‌نویسد:

"ایشان تقریباً تمام آثار موجود اعم از کتاب‌هایی ترجمه شده در ایران و آثار ترجمه نشده پیشگامان حوزه موفقیت را از نویسندگان موفقی همچون آنتونی رابینز، والاس وتلز، پائولو کوئیلیو، برایان تریسی، جان گری، باربارا دی آنجلس، ایرج حسابی، استر هیکس، راندا برن، ریچارد باخ، آنتوان دوسنت اگزوپری، وین دایر، دیل کارنگی، مارک فیشر، اوشو، مایکل تالبوت، اسپنسر جانسون، کاترین پاندر، فلورانس اسکاول شین، لوئیز آل هی، جک کنفیلد، رابرت کیوساکی، ناپلئون هیل، دیوید برنز، تی هارو اکر، جوزف مورفی، پل مکنا، و ده‌ها نویسنده دیگر را مورد مطالعه و کنکاش قرارداده..."


هشدار به آقای عباس منش!
به وادی مهم نظر دهی در دین که تخصص آن را ندارید قدم مگذارید!
در این مسائل باید کارشناس های دین وارد شوند و حکم خدا را بگویند نه اینکه سلیقه یا افکار شخصی خود را که با دین حقیقی منافات دارد بر مردم تحمیل سازند!
اندوخته های ضد دینی خود را تبلیغ نکنید!


منابع استفاده شده در این اندک:

نرم افزار جامع التفاسیر نور
تفسیر نمونه
تفسیر نور
تبیان
پاسخگو

از این پس نظراتی که پشتوانه علمی نداشته باشد یا بی ربط باشد تأیید نمیشود.

بنده عباس منش را دقیقا نمیشناسم و از نحو کارشان با خبر نیستم و در مورد ایشان هم اظهار نظر نمیکنم، هدف بنده عرضه مطالب علمی (قرآنی و روایی) جهت اثبات توسل است تا این مسأله مسلّم و قطعی شرعی برای برخی مشبه نشود
نظرات کاربران در مورد شخصیت ایشان مورد تأیید یا رد من نیست چون همانطوریکه عرض کردم ایشان را دقیق نمیشناسم
یک عده به حقیر اشکال میکردند که آی شما که دم از خدا و پیغمبر میزنید چرا غیبت عباس منش را میکنید؟ خدمت این دوستان بگم که این غیبت نیست روشنگری هست؛ غیبت بیان عیب پنهانی مسلمانی است. ضمنا این جریان را از دفتر آیت الله العظمی مکام شیرازی نیز اینگونه سوال کردم:

باسلام و خسته نباشید
اخیرا شخصی که دوره های جلسه ها و کنفرانسهای در ایران با موضوعات عزت نفس و اعتماد به نفس و موفقیت و ... دارد در یک کلیپ از آن مشاهده کردم که توسل و استمداد از اهل بیت را شرک و غلط معرفی میکند. بنده در وبلاگ خود، سخنان او را نقد کردم و با استفاده از آیات قرآن مشروعیت توسل را ثابت ساختم. الان اگر نام او در گوگل جستجو شود، برعلاوه که سایت او میاید؛ نقد من هم به سخنانش در مورد توسل و موضوعات دیگر دینی که منکر شده است میاید. سوال من این است: ممکن است کسی از سخنان اشتباه ایشان مطلع نباشد ولی با آمدن به سایت من از سخنان اشتباه ایشان مطلع شود و دیدش نسبت به ایشان تغییر کند؛ آیا بنده بخاطر این کارم گناه کردم؟ باتشکر

اینگونه پاسخ داده شد:

کد رهگیری: 9406110084
:: با اهداء سلام و تحیت؛
پاسخ: 

اشکالی ندارد و گناهی بر شما نیست و چنانچه پاسخ به شبهاتی که توسط شما بیان شده است عالمانه و مستدل باشد موجب روشنگری خواهد بود.


آقای سجاد موحد تشکر اتفاقا بنده هم صحبتهای ایشان راشنیده ام وخوشحال هستم که بالاخره یکی باصبر و علم پاسخ شبه هات راداد تشکر
 جناب آقای موحد در پاسخ به پاسخ شبهاتی که شما ایراد کردید باید گفت :
آنهایی که خوابند را میشود بیدار کرد ولی آنهایی که خود را به خواب زدند را هرگز نمیتوان بیدار کرد 
گفتید آیا همان قدر که خدا به انسان نزدیک است انسان هم به خدا نزدیک است ؟ باید در پاسخ به این گفته شما گفت که خداوند در درون هر انسانی قدرتی را نهفته که اگر بخواهد میتواتند به اندازه ای که خدا به انسان نزدیک است ، انسان هم به خدا نزدیک باشد و البته که در این بین نیازی به هیچ واسطه ای نیست مگر اینکه از روی رخوت و تنبلی و با این دید که خوب چه کاری ما مثلا فلان کس رو واسطه قرار میدیم خدا به خاطر اونم که شده حاجتمون رو براورده میکنه ولی زهی خیال باطل . 
در ضمن اگر منظورتون از شیعه بودن سر نهادن بی چون و چرا به خرافات دینی بدون ذره ای فکر باشه ، من ازهمین الان از این دین و مذهبش استعفا میدم چون افرادی مثل تو (ببخشید که نمیتونم شما خطابتون کنم ) خودشون رو صاحب نظر میدونن و متاسفانه تفکر غالب بر شیعه هم همینه 
بعدشم تمام برداشت شما از این همه سخنرانی های زیبا همین بوده . البته که بهتره شما تو همان گمراهی خودتون باقی باشی

ارجمند گرامی: فرمودید " خداوند در درون هر انسانی قدرتی را نهفته که اگر بخواهد میتواتند به اندازه ای که خدا به انسان نزدیک است ، انسان هم به خدا نزدیک باشد" بله درسته؛ ولی آیا تمام انسان ها میتوانند از این قدرت درونی استفاده کنند؟ آیا همه استفاده کردند؟ طبیعتاً موانعی مانند گناه و ... وجود دارد که نمیشود از این قدرت درونی به نحو احسن استفاده نمود؛ در توسل ما کسانی را که خودشان خود را به خدا نزدیک ساختند و به قول شما از قدرت درونی خود بهره گرفتند استفاده میکنیم و آنها را بین خود و خدای مهربان قرار میدهیم. این امر از نگاه قرآنی و روایی مورد قبول هست؛ همانطور که فرزندان یعقوب (ع) نزد پدر آمدند و از او خواستند تا از خدا بخواهد بخشیده شوند (از این قبیل آیات زیاد هست خواستید خدمت تان بفرستم)


و اینکه فرمودید : "در ضمن اگر منظورتون از شیعه بودن سر نهادن بی چون و چرا به خرافات دینی بدون ذره ای فکر باشه ، من ازهمین الان از این دین و مذهبش استعفا میدم " خدمت شما عرض میکنم که بحث توسل خرافات نیست؛ خواهشم اینه که لطفا در زمینه توسل جستجو و تحقیق کنید.

اما به صورت کلی پاسخ این شبهه را مشاهده کنید: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ.

ترجمه: ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را مىدانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم.
توضیح: عده‌ایی با استفاده از این آیه می‌گویند، خداوند فرموده من به انسان از رگ گردن نزدیک‌تر ام، بنابراین واسطه قرار دادن کسی جهت نزدیک شدن به خدا و رفع حوائج، کاری باطل و بیهوده است، زیرا خداوند به همه نزدیک است و نیازی نیست از واسطه‌ایی جهت نزدیکی به او استفاده کنیم.
در پاسخ این شبهه باید گفت که درست است که خداوند به همه از رگ گردن نزدیک‌تر است، ولی آیا همه‌ی ما به خداوند نزدیک هستیم؟ توسل و واسطه قرار دادن شیعیان بخاطر نزدیکی شخص به خداست نه نزدیکی خداوند به شخص! نزدیکی خداوند به انسان عام بوده و شامل تمام انسان‌ها چه مسلمان و چه کافر می‌شود، اما نزدیکی انسان به خداوند خاص بوده و از راه اطاعت و بندگی او بدست می‌آید، این نزدیکی دارای ارزش است. (دقت کنید)
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم



خیلی ممنون آقای موحد.
تعداد زیادی از افراد متاسفانه با عنوان روشنفکری جذب این سخنان می شوند.
باید جلوی این سخنان بیهوده ایستاد.

سلام جناب آقای موحد ، واقعا از شما تشکر می کنم به خاطر پاسخهای زیباتون . این جناب عباس منش فکر میکنن با خواندن چند تا کتاب نویسندگان غربی و عرفانهای کاذب شرق مث کریشنا مورتی و غیره و ذلک تونستن به کنه دین برسن . و جوونا رو دارن به وادی فکر و خیال می برن مث قانون جذب و فلان . و میگن من با این تفکرات ثروت های بیشماری را جذب کردم . در حالی که طبق گفته ی این آقا ، ساعتی 5 میلیون بابت مشاوره از مردم پول میگیرن و به قول خودشون بهترین ویلا رو تو شمال خریداری کردن . و اینو ناشی از قانون جذب می دونن . و اینو ناشی از لطف خدا می دونن . این آقا داره مردم رو گول میزنه و تلکه می کنه .
۱۲ خرداد ۲۰:۴۳ دکتر حسین
جناب عباس منش کاملا با اطلاعات و سند و مدرک حرف می زند 
منم با ایشان کاملا موافقم 
به جای اینکه قضاوت کنید مطالعه بفرمایید.

جناب دکتر؛ ایشان برای آن  قسمت هایی از متن که من قرمز کردم، چه اسناد و مدارکی دارند؟ لطفا جواب بدید!

اقای موحد شما خودتان چه خدمتی به مردم کرده اید هر کسی عقیده ای دارد وبرای بیان ان ازاد است هرکسی حرفی را شنید باید درست بودن ان راباید تحقیق کند اگردرست بود تاییدواگراشتباه بود نپذیرد نه اینکه کسی را محکوم کند

برادر عزیز؛ من این حرف رو شنیدم؛ درست بودنش رو تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که درست نیست و اشتباه است؛ ایشان رو محکوم میکنم چون حرفی زدن که درست نیست و خلاف عقیده شیعه است. دلائلم رو هم ارائه دادم و پاسخشون رو هم دادم.

در هر زمینه ای باید به متخصصش مراجعه کرد.
ممنون
و امان از انسانهایی که 10 تاحرف قشنگ میزنند و ملت رو جذب میکنند، بعد 2 تاحرف دروغ و غیر منطقی و ضد دین و... رو میزارش بین حرفاشون و خیلی ها رو گمراه می کنند.
دمت گرم برادر خدا حفظ کند کسی که بصیرت را گسترش میدهد.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام آقای مؤحد من همه چیز رو با استدلال خودم قبول میکنم و دین اسلام و  تمام مسائل دینی با استدلال من درست هست هیچ نقصی در این وجود ندارد. طبق استدلال من سخنان شما کاملاً درسته و من کاملاً با سخنان شما موافق هستم اما در مورد عباس منش،بیاییم با فکر خودمون بسنجیم قرار نیست که هرچیزی میگه درست باشه که خیلی ببخشید پس خدا برا چی به ما مغز داده،که ازش استفاده کنیم بیاییم  این حرف های عباس منش رو با سخنان مفید و ارزشمند آقای مؤحد تطابق بدیم ببینیم کدوم درسته من که سخنان آقای مؤحد رو قبول دارم چون با استدلال من درسته.
تو اگه خیلی فکر میکنی عاقلی و از اسلام میفهمی از جای اینکه بری پشت استاد عباس منش حرف بزنی همین نظر رو در سایت ایشون بگذار تا جواب درست و منطقی حرفات رو بگیری نه اینکه بری بنویسی عباس منش چه می‌گویی منکر متوسل شده ای'
در ضمن تو در صورتی میتونی اظهار نظر درستی داشته باشی که لااقل قرآن یک بار فقط یک بار کامل با درک و فهم خوانده باشی'

جناب صادقی؛ کلیپ آقای عباس منش پخش شده بود و در ذهن اطرافیان بنده شبه ایجاد کرده بود؛ سعی کردم این شبهات را در اینترنت منتشر کنم تا همه بتونم شبهات خودشان را برطرف کنند که به لطف خداوند متعال مؤثر نیز بوده است.
در ضمن شما از کجا می‌دانید که من قرآن با درک و فهم نخواندم؟

من با هم با نظر جناب صادقی موافقم. حداقل اظهار نظرت را برای رفع شبهه از نظر خوذت را با احترام به شخصیت دیگران می نوشتی . با انتخاب چنین عنوانی انگار بیشتر هدفت تحقیر شخصیت مقابل یا اظهار فضل و دانش خودت است بعضی شبهه هایی که گرفتی اگر صبحت های اقای عباس منش را به خوبی گوش داده بودی این جوری اظهار نظر نمی کردید

عزیزم هدفم از انتشار این مطلب رفع شبهه از مردم عزیز است؛ در ضمن من قصد توهین به آقای عباس منش رو ندارم و توهین هم نکردم.
این شبهات و از دو کلیپ «نامه 31 حضرت علی علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام»  اتخاذ کردم و پاسخ دادم

دوست عزیز حرف های عباس منشو درچین کردی و یه قسمت هاییشو میگی و یه قسمت هاییشو نمیگی؟(دقیقا همین عمل جزو بدترین کارهاست که تویه قران هم اومده)
عباس منش میگه وقتی میری مثلا به امام حسین توسل میکنی ینی یا اما حسین تو قرب و عزتت پیش خدا بیشتره واسطت کن یا اصن شفاعت کن - اگه شما منکر اون قضایا میشی پس منکر شفاعت هم میشی دیگه چون شفاعت هم مشابه همین توسله
یه چیزایی از حرفای عباس منش درچین کردی اومدی...

عزیزم درچین چیه؟ ایشون همین شبهاتی رو که نوشتم گفتند!
این حرف شما تضاد داره با شبهاتی که نوشتم؛ کجا ایشون این حرفو زدند؟ لطفا پاسخ بدید!

در ضمن در نظرات سایت خود ایشون هم که ببینید متوجه میشید که برای بعضی مخاطبین این شبهات ایجاد شده؛ مثلا یکی از کاربران میگه:
"با عرض سلام
منم با این نظر موافقم . در مورد خیلی از چیزهای دیگه هم برام ابهام و شبهه درست شده . الان با این حرف ها دیگه توسل به ائمه و… امام زمان ؟ دعای مادر ؟ خدا ؟افوض امری الله …..؟ شفاعت اهل بیت ؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!"
 
و دیگری میگه:
"با سلام. ببخشید استاد نظر شما در مورد توسل به ائمه اطهار چیه؟ چون من چیزی که از این فایل متوجه شدم یعنی اینکه حتی ائمه هم نمی تونند شفاعت کنند و فقط باید به خدا توکل کرد. آیا منظورتون این بوده؟"


سلام. اقای عباس منش گفته اند با یاس و نا امیدی به سمت خدا نرو نه اینکه گفته باشند خضوع در مقابل خداوند نداشته باش . بعضی ایرادات شما به جا است ولی بعضی جاها هم با بی انصافی با برداشت خودتان از حرف ایشان را بیان کرده اید. یا اینهکه همه جا بیان شده رحمت خدا نسبت به بنده اش بیشتر از این است که خداوند بخواهد جزای اعمال گناه بندگانش را بدهد که مدنظر اقای عباس منش هم چنین بوده است. 
سلام. اقای موحد از اینکه این مطلب را پیگیری می کنید و صحیح یا اشتباه بودن موارد را با دقت بیشتری بررسی می کنید سپاسگزارم. این را نه تنها به خاطر مطلب اقای عباس منش بلکه به خاطر شناخت و اگاهی خودمون نیز می گویم. در مورد توسل به امامان و پیامبر من با شما کاملا موافق هستم یا مطلبی که در مورد بسم الله الرحمن الرحیم ذکر کردید. در مورد خواستن زیاد ما از خدا به نظر من در صورتی صحیح هست که مربوط به رشد ما در زمینه دانایی و حکمت ما باشد یا اینکه بخواهیم ثروتی کسب کنیم که ان هم در راه خدا بخواهیم صرف کنیم. در مورد این سوال هم جای دیگری هم من در وب سایت دکتر الهی قمشه ای دیده بودم در قسمت پرسش های متدوال که خواستن زیاد و قانع نبودن در علم و دانایی از خداوند را بسیار پسندیده دانسته اند. خوشحال می شوم نظر شما را هم بدانم . باتشکر

سلام؛ ممنونم
گرچه من بیسوادم و صاحب نظر نیستم؛ ولی چون فرمودید، عرض میکنم.
به نظر بنده انسان نباید در سیر الی الله و اخلاق و کمالات قناعت داشته باشد؛ مثلا بگوید همین وضع ایمان یا همین وضع حضور قلبی که در نماز دارم کافیست، بلکه این قناعت کاملا قبیح بوده و مانع رشد و ترقی انسان است. و همچنان که فرمودید در زمینه علم و دانش هم قناعت قبیح است؛ در قرآن آیه داریم که: رب زدنی علماً یعنی پروردگارا علمم را زیاد کن؛ برداشت بنده از این آیه این است که انسان همیشه از خداوند بخواهد علمش را زیاد کند و خودش نیز در مسیر افزایش علم حرکت کند تا دعایش با حرکتش در مسیر علم، سودمند باشد.

اما اگر در زمینه پول و شهرت و دنیا و .... قناعت نداشته باشیم در وادی حرص می‌افتیم که همانند نوشیدن از آب شور خلاصی ندارد! هرقدر پاسخ بطن و شهوت و شهرت و .... داده شود بازهم تقاضا می کند و تا جایی که صاحب خود را در خود هلاک کند؛ مگر آنکه صاحبش او را با قناعت هلاک کند.

خلاصه اینکه بنده حقیر قناعت را در فانی (دنیا و غذا و شهوت و شهرت و ...) لازم و در باقی (تقرب به خدا و معرفت و دانش) ناجایز می‌بینم.

اینجا احادیثی در مورد حرص است پیشنهاد میکنم مطالعه کنید:
http://www.aviny.com/hadis-mozooee/akhlaghi/hers.aspx

اینجا هم احادیثی در مورد قناعت است پیشنهاد میکنم مطالعه کنید:
http://www.aviny.com/hadis-mozooee/eghtesadi/ghanaat.aspx

یا علی

شما اگر واقعا میخواهید روشن گری کنید بهتره که این حرفهاتون رو در قسمت نظرات مرتبط با موضوع در سایت خود ایشان قرار دهید تا پاسخ ایشان را هم بشنوید وگرنه هر اظهار نظری همیشه موافقین و مخالفینی دارد،بنده فکر میکنم لب کلام ایشان خیلی واضح و مشخص است و همه ما میتوانیم ببینیم که کدام طرز فکر و عملکرد نتیجه بهتری دارد.

سلام عزیزم.
من سوال ندارم که بپرسم.
سوالهای منو خدای مهربان در قرآن پاسخ داده که مدارک رو ارائه دادم.
این مطالب رو نوشتم تا ایشون، همفکران ایشون و همه کسانی که برایشان در این رابطه شبهه پیش اومده مطالعه کنند.

سلام/ظاهرا شما متوجه منظور بنده نشدید، بنده نگفتم که شما بروید از ایشان سوال بپرسید،البته شما ضمن نظراتتان خودتان را بی سواد خواندید و اظهار داشتید که صاحبنظر نیستید ولیکن الان میفرمایید که سوالهاتونو خدا در قرآن پاسخ داده، عرض بنده اینه اصلا همین چیزی که شما میگی"همه کسانی که برایشان در این رابطه شبهه پیش آمده"؛ جایگاه این رفع شبهه همونجا زیر مطلبیست که شما دارید در مورد آن صحبت و اظهار نظر میکنید نه در یک وبلاگ دیگر، حالا اصلا بنده کاری هم به تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ شما ندارم،منظور بنده هم از پاسخ همین بود که آنجا قطعا ایشان مطلب شما را میبینند و در صورتی که پاسخی برای حرفهای شما داشته باشند بهتر میتواند به رویت همگان برسد، کما اینکه ایشان همواره میدان را برای بحث و اظهار نظر در مورد حرفهایشان باز گذاشته اند و حتی در مباحث قانون آفرینششان گفتند که من نمیگم این مطالب را از من بپذیرید اصلا شاید من دروغ بگم شما برید تحقیق کنید ببینید موضوع همون چیزی هست که فکر میکنید یا نه؟ البته مشخص است که شما صرفا بخشی از حرفهای ایشان را به قضاوت نشسته اید وگرنه اگر به شیوه استدلال خودتان هم دقت بکنید متوجه میشوید که حتی استناد تنها به بخشی از قرآن یا نهج البلاغه هم میتواند گمراه کننده باشد و برای فهم مطلب لازم است که به مطالب دیگر گوینده هم توجه کرد و سپس نتیجه گیری نمود، امیدوارم که توانسته باشم منظورم را برسانم.شاد باشید.

سلام
سوالات و شبهات را میتوان زیر همان مطلب هم مطرح کرد، رد نمیکنم ولی چه اشکالی داره در یک وبلاگ دیگر مباحث را مطرح و نقد کرد؟

اما اینکه فرمودید: "اگر به شیوه استدلال خودتان هم دقت بکنید متوجه میشوید که حتی استناد تنها به بخشی از قرآن یا نهج البلاغه هم میتواند گمراه کننده باشد و برای فهم مطلب لازم است که به مطالب دیگر گوینده هم توجه کرد و سپس نتیجه گیری نمود"

خدمت شما عرض کنم که آن قسمتهایی که بنده در مقاله استفاده کردم، متضاد در قرآن و نهج البلاغه ندارند تا حرف شما صدق کنه، اگه میفرمایید، بیارید :)

سلام/ایرادی نداره که در یک وبلاگ دیگر هم در مورد آن بحث شود اما شما خودتان مخاطبینتان را "همفکران ایشون و همه کسانی که برایشان در این رابطه شبهه پیش اومده" ذکر کرده اید و طبعا" اگر واقعا با این دید به موضوع نگاه میکنید اظهار نظر در این زمینه را بایستی در زیر مطلب ایشان هم ذکر میکردید/ اما مقصود بنده از " شیوه استدلال خودتان" همان است که با جمع بین آیه 19 سوره محمد (ص) و آیه 90 سوره هود به جواز مطلق توسل رسید ه اید و یا با استناد به خطبه 235 نتیجه گرفته اید که مراد حضرت علی علیه السلام نفی توسل نبوده "اگر واقعاً گفته ایشان در نامه 31 نفی توسل و شفاعت است پس چگونه (برخلاف سخن خود) میان خود و خداوند واسطه‌ قرار داده و توسل نمودند؟"(شما ذکر کرده اید برخلاف سخن خود) دقت کنید که بنده هم عرض کردم بایستی برای نتیجه گیری به سخنان دیگر گوینده نیز توجه کرد و الا به صرف توجه تنها به یک آیه و چشم پوشی از سایر آیات میتوان به راحتی ایجاد شبهه نمود مثلا در همین آیه 19 سوره محمد(ص) خداوند به پیامبر فرمان میدهد که برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کند؛ آیا اینکه خداوند به پیامبر می فرماید برای " گناه خود" استغفار کن به معنی این است که پیامبر گناهکار بوده؟! یا اینکه موضوع چیز دیگری است؟

اما اینکه با شدت و حدت به آقای عباس منش هشدار داده اید افکار شخصی خود را به مردم تحمیل نسازند! بنده به هیچ عنوان چنین برداشتی در هیچ کجای صحبتهای ایشان چه در این موضوع که شما آن را به چالش کشیده اید و چه در دیگر موارد مطرح شده از طرف ایشان نداشته ام و اتفاقا برعکس همانگونه که ذکر شد ایشان در صحبتهایشان  توصیه کرده اند که بروید تحقیق کنید و به صرف اینکه من این مطلب رو میگم نپذیرید شاید من دروغ بگم!....

آنچه که ایشان قصد بیانش را دارند ایجاد احساس عزت نفس و باور به خود است و فکر نمی کنم که چیزی قویتر از آن بتواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند چیزی که با درک آیات 29 سوره حجر و آیه 72 سوره ص در رابطه با دمیده شدن روح خدایی در انسان به اوج میرسد و انسان را از هرچه جز اوست رها میکند.

 

اما پذیرش تفکر تخصصی بودن دین به چه معناست؟آیا این تحمیل کردن افکار شخصی به دیگران نیست؟ آیا این منجر به این نمی شود که بسیاری از افراد با باور آن از تلاش برای فهم و استفاده از آن و آنچه که در قرآن به آن توصیه شده یعنی تفکر و تدبر منصرف شوند؟ و تنها به استفاده موردی از آن به مانند دارویی که توسط پزشک متخصص در زمان بیماری آن هم تنها در صورتیکه به او مراجعه کنند و لزوما" با تجویز پزشک متخصص دیگر یکسان نیست منجر نخواهد شد؟ آن هم در صورتیکه قرآن به بیان خودش در نهایت روشنی بیان شده است ( آیات 3 و 44 سوره فصلت) واگر جز این بود چگونه میتوانست به عنوان هدایتگر انسانها در همه زمانها باشد؟ و چگونه میتوانست قابل تحدی باشد؟( دقت کنید) قطعا قرآن در عین فصاحت و بلاغت برای اعراب زمان پیامبر نازل شده و اگر فاقد این ویژگی بود نمی توانست مخاطب عام داشته باشد.

این به خود ما برمی گردد که چه تفکر و باوری را برگزینیم, بپذیریم که من نمیفهمم وباید یک متخصص که تضمینی وجود ندارد که تشخیص او هم درست باشد ( همان گونه که بین متخصصین یک موضوع هم همواره بحثهای چالشی و تخصصی در مورد نظراتشان وجود دارد) بیاید و به من بگوید (والبته که کدامیک از ما هر روزمان را با متخصصین میگذرانیم ویا میتوانیم که بگذرانیم) یا اینکه خلاف آن را بپذیریم و خود را از منبع رحمت الهی محروم نکنیم (همانگونه که خود شما با اذعان به بی سوادی و صابحبنظر نبودن معتقدید که سوالهاتونو خداوند مهربان در قرآن پاسخ داده ( والبته قصد بنده توهین به جنابعالی از ذکر مجدد جملات خودتان ونسبتهایی که به خودتان داده اید نیست ))

 

آنچه مهم است و در قرآن مکرر به آن توصیه شده تفکر و تدبر است. بنده قصد ندارم که با شما به بحث چالشی بنشینم چرا که معتقدم هر کس باید از پذیرش هرچیزی بدون تفکر (که از بزرگترین نعمتها و وسایلیست که خداوند به انسان عنایت فرموده است) پرهیز کند و اگر اینگونه نبود خداوند این موضوع را در قرآن ذکر نمی فرمود:" الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ... آیه 18 سوره زمر

شاد باشید

سلام
1- در پاسخ اینکه گفتید:"ایرادی نداره که در یک وبلاگ دیگر هم در مورد آن بحث شود اما شما خودتان مخاطبینتان را "همفکران ایشون و همه کسانی که برایشان در این رابطه شبهه پیش اومده" ذکر کرده اید و طبعا" اگر واقعا با این دید به موضوع نگاه میکنید اظهار نظر در این زمینه را بایستی در زیر مطلب ایشان هم ذکر میکردید"

خدمتتون عرض کنم که بله درست می‌فرماید؛ اگر شما واژه "توسل عباس منش" جستجو کنید در صفحه اول وبلاگ حقیر رو مشاهده میکنید و از این طریق کسانیکه دنبال این مطالب باشند میتونند موضوعات رو بخونند.

2- در پاسخ اینکه گفتید: "(شما ذکر کرده اید برخلاف سخن خود) دقت کنید که بنده هم عرض کردم بایستی برای نتیجه گیری به سخنان دیگر گوینده نیز توجه کرد"

باید عرض کنم که بنده نگفتم حضرت علی (ع) برخلاف سخن خود حرف زدند، بلکه این جمله را با "اگر" گفتم و عرض داشتم که اگر در نامه 31 منظور حضرت نفی توسل هست پس چرا در خطبه 235 برخلاف سخن خود توسل کردند؟ (دقت کنید)

3- در پاسخ اینکه فرمودید: "به صرف توجه تنها به یک آیه و چشم پوشی از سایر آیات میتوان به راحتی ایجاد شبهه نمود مثلا در همین آیه 19 سوره محمد(ص) خداوند به پیامبر فرمان میدهد که برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کند؛ آیا اینکه خداوند به پیامبر می فرماید برای " گناه خود" استغفار کن به معنی این است که پیامبر گناهکار بوده؟! یا اینکه موضوع چیز دیگری است؟"

باید عرض کنم که بله گاهی ظاهر آیات شبهه ایجاد میکند مانند یدالله فوق ایدیهم و غیره که با مراجعه با سایر آیات و روایات ضمن آن میتوان مقصود را فهمید؛ در آیه 19 سوره محمد (ص)
خدای مهربان به پیامبر اسلام (ص) دستور می‌دهد تا برای خود و مردان و زنان مؤمن طلب استغفار کن. مشخص است که پیامبر (ص) به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب گناهى نشده، اینگونه تعبیرها یا اشاره به مسأله ترک اولی و حسنات الأبرار سیئات المقربین است، و یا سرمشقى است براى مسلمانان.  این دستور خداوند به پیامبر (ص) برعلاوه اینکه جواز توسل است، مطلق نیز است و محدود به زمان مشخصی نشده و شامل تمام زمان ها (حتی بعد از وفات ایشان) می‌شود. (اقتباس از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج21، 452 بوسیله نرم افزار جامع التفاسیر)
همچنان آیه تطهیر انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا دال بر عصمت و بی گناهی پیامبر (ص) است.

4- در مورد اینکه فرمودید: "اما اینکه با شدت و حدت به آقای عباس منش هشدار داده اید افکار شخصی خود را به مردم تحمیل نسازند! بنده به هیچ عنوان چنین برداشتی در هیچ کجای صحبتهای ایشان چه در این موضوع که شما آن را به چالش کشیده اید و چه در دیگر موارد مطرح شده از طرف ایشان نداشته ام"

خدمت شما عرض کنم که شبهاتی که بنده مطرح کرده ام به راحتی از سخنان ایشان برداشت میشود، وهابیت نیز از آیه 18 سوره یونس مبنی بر نفی توسل استفاده (غلط) میکنند که جناب عباس منش نیز در کلیپ این آیه را بیان میکنند. (لطفا کلیپ نامه 31 را به دقت ببینید)

5- در مورد اینکه فرمودید: 
"اما پذیرش تفکر تخصصی بودن دین به چه معناست؟آیا این تحمیل کردن افکار شخصی به دیگران نیست؟ آیا این منجر به این نمی شود که بسیاری از افراد با باور آن از تلاش برای فهم و استفاده از آن و آنچه که در قرآن به آن توصیه شده یعنی تفکر و تدبر منصرف شوند؟ و تنها به استفاده موردی از آن به مانند دارویی که توسط پزشک متخصص در زمان بیماری آن هم تنها در صورتیکه به او مراجعه کنند و لزوما" با تجویز پزشک متخصص دیگر یکسان نیست منجر نخواهد شد؟ آن هم در صورتیکه قرآن به بیان خودش در نهایت روشنی بیان شده است

مقصود بنده این است که هر کس نباید برداشت های خود را از دین (که ممکن است مغایرات با آیات و روایات و اجماع علما) باشد را مطرح و تبلیغ کند؛ در این زمینه باید دانش کافی داشته باشد تا اشتباه نکند. چرا تحمیل کردن افکار شخصی باشه؟ من میگم اول از صحت مطلب برداشت شده اطلاع حاصل کنیم بعد تبلیغ کنیم که عقل هم اینو میپذیره. این مطلب باعث نمیشه عامه مردم از تفکر و تأمل در آیات قرآنی باز داشته شوند، شما قرآن را مطالعه کنید و از آن برداشت کنید، ولی قبل از اینکه برداشتهای خود را تبلیغ کنید از صحت برداشت خود اطمینان حاصل کنید که اینکار جزء رجوع و مطابقت با سایر آیات قرآن و روایت و گفته علما میسر نیست.


6- در مورد اینکه فرمودید "
این به خود ما برمی گردد که چه تفکر و باوری را برگزینیم، بپذیریم که من نمیفهمم وباید یک متخصص که تضمینی وجود ندارد که تشخیص او هم درست باشد"

باید عرض کنم که مسلمان نباید بنده دل خود باشد که هر عقیده و تفکری را خواست برگزیند، بلکه باید مطیع خداوند باشد و اعتقاد به اعتقادات ناب اسلامی داشته باشد، برای فهم آن تلاش و فکر کند و شبهات خود را برطرف کند، در ضمن مسئله توسل را برعلاوه اینکه تمام مراجع تقلید و علمای شیعه قبول دارند، مشهور (یا تمام) علمای اهل سنت نیز قبول دارند.

7- و در مورد اینکه فرمودید: "
آنچه مهم است و در قرآن مکرر به آن توصیه شده تفکر و تدبر است. بنده قصد ندارم که با شما به بحث چالشی بنشینم چرا که معتقدم هر کس باید از پذیرش هرچیزی بدون تفکر (که از بزرگترین نعمتها و وسایلیست که خداوند به انسان عنایت فرموده است) پرهیز کند و اگر اینگونه نبود خداوند این موضوع را در قرآن ذکر نمی فرمود:" الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ... آیه 18 سوره زمر" "

عرض کنم که بله، نباید بدون تفکر هرچیزی را قبول کرد، حتی در توضیح المسائل هم نوشته که در اعتقادات نباید تقلید نمود، ولی فراموش نشه که همانطور که بالا گفتم باید از صحت و سقم برداشت های شخصی خود از قرآن، نزد کارشناس دین که به آیات و روایات و گفته علما واقف هست رجوع کنید. قرآن نیز دستور میدهد در صورتی که نمیدانیم از اهل علم بپرسیم: فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون.

موفق باشید

سلام/ فکر میکنم بنده خیلی واضح منظورم را بیان کردم, عرض بنده این بود که شما تنها با ذکر بخشی از حرفهای ایشان, ایشان را مورد عتاب و خطاب قرار داده اید آنهم در مورد محتوای نامه 31 امام (ع) به فرزندشان می باشد قطعا آنچه را که شما قصد نتیجه گیری اش را از محتوای خطبه 235 و در زمان سوگوار بودن حضرت از فوت پیامبر دارید ایشان به راحتی میتوانستند در طی نامه مفصل 31 به فرزندشان بیان کنند, صحبت بر سر این است که آنچه را شخص برای خودش انجام میدهد قابل مقایسه با آنچه که دیگری انجام می دهد نیست حتی اگر آن دیگری شخص بزرگوار پیامبر(ص) باشد و این را می توان به راحتی از جمله پیامبر در داستان خیرات انبار خرما از طرف شخصی که وصیت کرده بود پیامبر این کار را برایش انجام دهد فهمید ] یک نفر انبار خرما داشت وصیت به پیغمبر کرد این انبار خرما را پس از مرگ من در راه خدا انفاق بفرمایید. پس از این‏که مرد، پیغمبر انبار خرما را صدقه داد. دانه خرمایى افتاد بود، آن را برداشت و فرمود: اگر خودش این دانه خرما را در راه خدا داده بود، بهتر بود از این انبار خرما که من پس از مرگش صدقه دادم[

قطعا از بین تمام کسانی که متوسل به امام رضا(ع) میشوند تنها کسانی نتیجه میگیرند که این موضوع را باور داشته باشند و گرنه ظاهرا که همه متوسلند, آن فرد هندی هم با باورهای خود از مقدسات خود نتیجه میگیرد(دقت کنید)

 راه یافتن شرک به دل انسان از راه رفتن مورچه سیاهی بر روی یک سنگ سیاه در دل یک شب تاریک پنهان تر است. پیامبراکرم (ص)  

سلام مجدد
شما اگر از اول تا آخر گوش کنید، خلاف نتیجه ی بنده رو نمیگیرید.
منظور پیامبر اکرم (ص) در موردی که فرمودید، روشن سازی ارزش انجام خیرات بدست خود انسان که نسبت به اینکه پس از مرگ ما دیگری برایمان انجام دهد.
رابطه این موضوع را با توسل دقیقا نفهمیدم، اگر منظور شما این است که خود ما از خدا طلب حاجت کنیم بهتر از این است که از طریق واسطه طلب کنیم، باید عرض کنم که اشتباه کردید، آیات و روایات فراوانی بر مشروعیت توسل دلالت داشته مضافا اینکه در سیره نبی اکرم (ص) و امامان معصوم (ص) و علمای عظام نیز دیده میشود، برعلاوه اجماع علما بر جواز و مطلوبیت توسل است و هرگز بوی شرک نمیدهد (اقسام شرک و توحید را در صدر این مقاله درج کردم)

سلام 
من مدتها است که مطالب سایت عباس منش را مطالعه میکنم پس از مطالعه دقیق مطالب شما در وبلاگ 
دوباره این ویدئو را گوش کردم کاملا دوبار اونم با دقت 
هیچ شبهه و شکی در سخنان ایشون نیست زیرا منظورشون از بیان توسل به این معناست که خودت رو باور داشته باش توام عزیز خدا هستی و باید مستقیما از خودش بخوای هر خواسته ای که داری و اگر خطا کاری خدا توبه رو برایت قرار داده تا بدونی خدا غفور است نه متکبر  و حتی خود عباس منش میگه به خدا نگو چیزهایی رو که نمیخوای اونایی که میخوای رو بگو اگه ایمان داری بهش که قادر تواناست باورش داری 
منظور عباس منش از توسل نکردن نفی توسل نیست بلکه میگه اول باور کن خدا قادر تواناست بهش ایمان داشته باش و چیزهایی که ازش میخواهی رو بگو هرچی نه فقط مادی 
ما انسانهای شیعه توسل میکنیم به امامان به عنوان اینکه آنها انسانهای پاک و بیگناهی بودند مانند دعای توسل که خواندن این دعا یعنی توسل به خدا از طریق امامان و گفته های عباسمنش میگه واسطه یا توسل داشتن بدون اینکه باور کنی خدا به توام نزدیکه غلطه چون خدا به همه انسانها نزدیکه مثل پیامبران و امامان منتها آنها با خدا رابطه متقابل داشتند ما انسانها نه فقط خدا به ما نزدیکه نه ما به خدا 
پس باید باور کنیم قدرت و غفور بودن خدارو تا بهش نزدیک بشیم دعا کنیم تا آروم بشیم با انسانهای خوب که به خدا نزدیکنند صحبت کنیم نه هر انسانی که بشی براش سنگ صبور منظور پیامبران هستند که تنها بهترین سنگ صبورها هستند با اونا صحبت کنیم و به اونا توسل کنیم راه درست زیستن رو بهمون نشون بدند نه اینکه اونا واسطه ما و خدا بشودند 

سلام
خواهر شما کلیپ نامه 31 حضرت علی (ع) را به امام حسن (ع) گوش بدید.
خیلی واضحه...

با سلام
آقای عباس منش چه دل و جراتی داره که داره در دل جوان ها شبه میندازه!!!
دیروز سخنرانی خدا را بهتر بشناسیم را گوش کردم!!!
اول نظریه داروین و تکامل تاریخی و...رو تایید کردند.
بعد به پیامبران توهین کردند ومنکر معجزه شدند وگفتند همه چیز سیستماتیک هست و اگر دیدید رود نیل شکافته شد دانشمندان اثبات کردند یک اتفاق طبیعی بوده.و اد همون موقع حضرت موسی رسیده واصل هم زمانی بوده.
وبعد عذاب الهی را منکر شدند وگفتند قوم ها با امواج منفی که فرستادند باعث این مسله شدند.
من موندم چرا برای این بوداییان بت پرست که انقدر امواج منفی میفرستند اتفاقی نمی افته!!
ونمیدونم باد اونقدر زور داره کوه رو از جا بکنه بفرسته اد بلا سر قوم بنی اسراییل!!

سلام
من اون سخنرانی رو گوش ندادم و هیچ اطلاعی ندارم...
والله اعلم...

بله 
ایشان حرفهای درست و قشنگ زیاد دارند به دلیل اینکه در کتابهای موفقیت خیلی مطالعه داشتند .

افراد زیادی هم مطالب ایشان را استفاده و به موفقیت های مالی رسیده اند .

مطالب ایشان علی رغم اینکه خیلی از آنها صحیح می باشد دو اشکال عمده دارد .

1- به اشکال مختلف تنها عامل و ملاک پیشرفت را درآمد مادی عنوان می کند . گویا انسان فقط برای این آفریده شده است که پول روی پول بگذارد و کسی برتر است که پولدار تر است . 

این مطلب به زبان قال بیان می گردد.

2- در مورد امور دینی خیلی اظهار نظر می کنند . ایشان به دلیل اینکه خیلی از اینکه متوجه شده اند خیلی از تکنیک های موفقیت در قران نیز موجود می باشد ذوق زده شده و از قران استفاده می کنند بدون اینکه مطالعات عمیق دینی داشته باشند و تمام روایات مرتبط و تفاسیر  را بررسی کنند، در مورد مطالب دینی اظهار نظر می کنند و اینکه دچار اشتباهات فراوانی می شوند .
و مطالب قرآن را با کتابهای غربی تطبیق می دهند و نتیجه گیری می کنند. 


اگر فایل های پولی ایشان را ببینید مطالب خیلی خطرناک تری بیان می کنند . که مخالف مطالب دینی می باشد و ای کاش مطالب مذهبی و دینی را به اهلش واگذار می کرد .

ولی اگر کسی بینش دینی داشته باشد و اشتباهات ایشان را تشخیص بدهد مطالب بدیع و قابل استفاده ای در مطالب ایشان پیدا خواهد کرد .

من به جزء 2 کلیپ از ایشون دیگه چیزی نشنیدم... والله اعلم...

این را هم یادآوری می کنم که خود ایشان هر چند وقت یکبار در مورد مطالبی که بیان می کنند، نظرشان عوض می شود و به همین دلیل  فایل های داخل سایت را هر چند وقت یکبار عوض می کنند .
خود بنده صدها فایل دارم که دیگر روی سایت نیست و  حتی محصولات پولی هم تغییر کرده اند .
این مطلب را در دوره هدف گذاری فایل چهارم که از محصولات پولی هست بیان می کنند 

و این به این دلیل است که ایشان هم انسان هستند واشتباه دارند .

و حداقل خوب است که پس از فهمیدن استباه آن را اصلاح می کنند.
باسلام یه سخنرانی از دکتر فرهنگ گوش می دادم که البته ایشون دکترای تخصصی روانشناسی داره با کلی سیمنار وخبره در کار خودش که در یکی از سیمنارهاش گفت مجبورم در مورد بعضی افراد که دارن ذهن مردم را خراب میکنن اسم ببرم وعباس منش یکی از اونها بود و میگفت حتی با خودشون هم صحبت کرده که این کار رو نکنن  به نظر من حرفهاش جذاب هست ولی اگه بریم پیش متخصص میتونه دلیل علمی محکمتر ردش میکنه

سلام
این سخنرانی آقای فرهنگ در اینترنت موجود است؟

من یه سی دی ازشون گوش میکردم که این حرف را زد ولی اگه تو اینترنت بزنی انتقاد دکتر فرهنگ از عباس منش به یه فایل صوتی تو آپارات میرسی که شدیدا انتقاد کرده
دوست داری خودتو اینطوری معروف کنی؟؟ باتخریب دیگران؟؟

نه برادر
پناه بر خدا.

سلام به دوست گرامی
در آیات قرآن خداوند به پیامبر فرمود که تو فقط وظیفه تبلیغ داری .فقط و فقط تبلیغ دین و نگفت برو دیگرون رو آنالیز کن و همه جا فریاد بزن فلان کس داره راه اشتباه نشون میده.من خودم در حین مطالعه قرآن با استاد عباس منش آشنا شدم و ایمان دارم ایشون درست میگه و شما و حتی خود من اسیر خرافات هستیم و بعضی زودتر میفهمند و راه راست رو انتخاب میکنند و میرند بعضیها دیرتر میفهمند .من قول میدم شما و همنظراتتون به زودی راه درست رو انتخاب میکنید.اگه شما مطمئن هستید استاد عزیز آقای عباسمنش اشتباه میگه،چرا دارید ایشون رو تبلیغ میکنید؟
موفق و شاد و ثروتمند در پناه حق باشید.

سلام
تبلیغ اشتباه ایشان را در مورد توسل نکردم؛ دارم تبیین اشتباه میکنم.
قرآن هم اشتباهات دیگران را در مورد فرزند نداشتن خدا و ... بیان میکند. لم یلد و لم یولد.

۱۷ مرداد ۱۲:۳۸ اورانوس
سلام
آقای عباس منش میگن که با گریه و زاری از خدا چیزی نخواهید که بهتون نمیدن بلکه هرچی بیشتر گریه و زاری کنی بیشتر این حس رو تجربه میکنی و بیشتر از همون حال بد  اتفاقات بد سراقت میاد درحالیکه آیت الله بهجت فرمودند که اگه اگرهنگام دعا حتی به اندازه بال مگسی چشمان شما اشک الود شد دعای شما مستحاب میشه
حالا ما چکار کنیم با تضرع و زاری از خدا چیزی بخواهیم یا با خوشحالی؟ ما که همیشه با اشک از خدا خواستیم که اکثر اوقات مستجاب نشده گاهی هم شده
کاش کسی باشه که این مسایل رو کاملا بررسی و جواب بده مخصوصا علما در این مورد چیزی نمیگن
یعنی کلا صحبت های عباس منش با علمای فقه منافات داره و متفاوته

باسلام
قرآن میفرماید: فسئلوا اهل الذکر...
پیرو علمای عامل باشید.

من در مورد مطلبی که برای متعه گذاشتید نظر دادم اما اون رو منتشر نکردید.گویا به نفعتون نبوده؟؟؟

بعضی نظرات ممکنه ذهن خواننده ایی که مقدمات علوم اسلامی را فرا نگرفته، منحرف کنه، لذا به این خاطر تأیید نمیکنم؛ شما از بخش خصوصی تماس با ما با درج ایمیل، تماس بگیرید، در خدمتتون هستم.

اتفاقا من فیلم  چگونه درامد خود را ۳برابر کنیم از اقای عباس پور دیدم هیچ منافاتی با شیعه نداشت اینکه مردم را چگونه انرژی میداد تا تو زندگی موفق باشند خیلی خوبه اکثر مردم جامعه بر اثر فقر و فشار زندگی مثل دیوانه ها رفتار می کنند بخاطر کوچکترین مسله دعوا و حتی کشتن پیش میاد یک ذره صبر نمانده فحشا بخاطر فقر زیاد شده همه ی اینها هم اگه بپرسی میگن شیعه هستم تو ادارات دیکتاتوری بی داد میکنه اگه اکثر مردم وضعشان خوب باشه خیلی از مشکلات حله اینکه از خدا بخواهی با توسل منافات نداره
۲۶ مرداد ۱۷:۳۲ نریمانی
سلام دوست عزیزم:
از اینکه به شبهات روز جواب می دید ممنونم.
خدارو شکر که افرادی مثل شما در جامعه حضور دارند

سلام علیکم
خواهش میکنم
بعضی دوستان منو بخاطر اینکار سرزنش میکنند؛ غافل از اینکه بنده قصد تخریب و تهمت و غیبت خدا میدونه ندارم، فقط میخوام روشنگری کنم. در ضمن ایشون سخنرانیشون به صورت علنی در اینترنت هست.

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیزم
این که شما فرمودید پسران حضرت یعقوب از پدرشون خواستند که براشون طلب آمرزش کنه یا اینکه خدا به پیامبرش دستور داده که برای مومنین استغفار کنه که جریانش کاملا متفاوت از بحث ماست زیرا که اونها اون زمان زنده بودند و الان که ما داریم به امامان متوسل می شویم اون ها زنده نیستند

سلام
دلائــل قرآنـی مبنی بر حیات و شنیدن مردگان
1- پیامبر (ص) و امامان (ع) شهید اند و شهداء زنده اند!
شیعیان به پیامبر  و امامان توسل می‌کنند که اموات معمولی نیستند بلکه زندگی بعد از مرگ ایشان به دلیل داشتن مقام های رفیع معنوی مانند شهادت  از سایر اموات برتر می‌باشند.
خداوند متعال نیز، ما را از مرده خواندن شهداء نهی نموده و اینگونه ایشان را زنده و خوشحال و بهرمند از نعمات الهی معرفی می‌کند:
وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ.
ترجمه: و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد.
همچنان می‌فرماید:
وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
ترجمه: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.
و همچنان می‌فرماید:
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ.
ترجمه: آنها (کشته شدگان در راه خدا) بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند.

کشته شدگان در راه خدا و آنانی که در غزوات پیامبر (ص) شهید شده بودند در حکم این آیات هستند؛ یقیناً مقام پیامبر اسلام (ص) از کشته شدگان راه خدا (که شامل کشته‌شدگان غزوات حضرت پیامبر (ص) می‌شود که وجود مبارکشان نقش فرمانده را داشتند) پایین تر نیست، بلکه حضرت پیامبر  (ص) مقام بسیار والایی دارند، وقتی که مقام پایین‌تر از ایشان دارای این ویژگی باشد، به طور اولی مقام پیامبر(ص) دارای این ویژگی است.
روایات موثقی گواه بر آن است که پیامبر اسلام(ص) دارای درجه‌ی فوق شهادت می‌باشند و تمامی امامان(ع) شهیده شده اند.

2-: پیامبر اکرم (ص)شاهد امت در قیامت
خداوند در آیه 41 سوره نساء خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:
فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا.
ترجمه: حال آنها چگونه است آن روزى كه از هر امتى، شاهد و گواهى (بر اعمالشان) مى‏آوريم، و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد؟
در اینجا پیامبر اکرم(ص) شاهد امت معرفی شدند، حداقلِ شهادت، گواهی بر ایمان و کفر افراد است و لازمه‌ی آن، احاطه‌ی علمی بر گفتار و کردار انسان‌ها است؛ پس پیامبر(ص) بر گفتار و کردار ما واقف اند.

3- عمل کنید، خدا و رسول و مؤمنین می‌بینند
آیه 105 سوره توبه دلیلی بر سماع پیامبر (ص) و امامان است، چرا که خداوند می‌فرماید:
وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ.
ترجمه: بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‏بينند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مى‏شويد؛ و شما را به آنچه عمل مى‏كرديد، خبر مى‏دهد!»
مفسران اهل سنت گفته‏اند اين آيه اشاره به يك مسئله عادى دارد و آن اينكه انسان هر عملى انجام دهد، خواه ناخواه ظاهر خواهد شد، و علاوه بر خداوند، پيامبر (ص) و مؤمنان از طرق عادى از آن آگاه مى‏شوند.
در حالیکه از این آیه چنین برداشتی نمی‌شود و انصاف اين است كه در خود آيه شواهدى بر اين موضوع داريم زيرا:
اولا: آيه اطلاق دارد، و تمام اعمال را شامل مى‏شود و مى‏دانيم كه همه اعمال از طرق عادى بر پيامبر (ص) و مؤمنان آشكار نخواهد شد، چرا كه بيشتر اعمال خلاف در پنهانى و بطور مخفيانه انجام مى‏شود و در پرده استتار غالبا پوشيده مى‏ماند، و حتى بسيارى از اعمال نيك مستور و مكتوم چنين است. و اگر ما ادعا كنيم كه همه اعمال اعم از نيك و بد و يا غالب آنها بر همه روشن مى‏شود سخنى بسيار گزاف گفته‏ايم.
بنا براين آگاهى پيامبر (ص) و مؤمنان از اعمال مردم بايد از طرق غير عادى و به تعليم الهى باشد.
ثانيا: در پايان آيه مى‏خوانيم‏ «فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏» یعنی خداوند شما را در قيامت به آنچه عمل كرده‏ايد آگاه مى‏سازد؛ شكي نيست كه اين جمله تمام اعمال آدمى را اعم از مخفى و آشكار شامل مى‏شود، و ظاهر تعبير آيه اين است كه منظور از عمل در اول و آخر آيه يكى است، بنا بر اين آغاز آيه نيز همه اعمال را چه آشكار باشد چه پنهان باشد شامل مى‏شود، و شكي نيست كه آگاهى بر همه اينها از طرق عادى ممكن نيست.
به تعبير ديگر پايان آيه از جزاى همه اعمال سخن مى‏گويد، آغاز آيه نيز از اطلاع خداوند و پيامبر (ص)و مؤمنان نسبت به همه اعمال بحث مى‏كند، يكى مرحله آگاهى است، و ديگرى مرحله جزا، و موضوع در هر دو قسمت يكى است.
ثالثا: تكيه روى مؤمنان در صورتى صحيح است كه منظور همه اعمال و از طرق غير عادى باشد، و الا اعمال آشكار را هم مؤمنان مى‏بينند و هم غير مؤمنان.
ضمنا از اينجا اين نكته روشن مى‏شود كه منظور از مؤمنان در اين آيه- همانگونه كه در روايات فراوانى نيز آمده است- تمام افراد با ايمان نيست، بلكه گروه خاصى از آنها است كه به فرمان خدا از اسرار غيب آگاهند يعنى جانشينان راستين پيامبر (ص).
نكته مهمى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه، همانگونه كه سابقا اشاره كرديم مسأله عرض اعمال اثر تربيتى فوق العاده‏اى در معتقدان به آن دارد، زيرا هنگامى كه من بدانم علاوه بر خداوند كه همه جا با من است پيامبر (ص)و پيشوايان محبوب من از هر عملى كه انجام مى‏دهم، در هر نقطه و هر مكان اعم از خوب و بد همه آگاه مى‏شوند، بدون شك بيشتر رعايت مى‏كنم و مراقب اعمال خود خواهم بود.
درست مثل اينكه كاركنان مؤسسه‏اى بدانند همه روز يا همه هفته گزارش تمام جزئيات اعمال آنها به مقامات بالاتر داده مى‏شود و آنها از همه آنها با خبر مى‏گردند.

منابع:
کتاب توسل عین توحید
نرم افزار جامع التفاسیر نور
تفسیر نمونه

سلام
جناب آقای عباس منش به طور مکرر فرمودند من این جملات را خودم با تفکر و تحقیق خودم به نتایج رسیدم.شما نیز پیرو حرف من نباشید.خودتان به مطالعه بپردازید.
اصلا کلا ایشان غلط.قوانین جهان را خودتان مطالعه کنید تا از درست یا نادرستی ان اگاه شوید

سلام
تشکر. بنده در تشخیص گزینه درست به دیگران کمک کردم.

۱۱ شهریور ۰۳:۰۷ خدا مراد
جناب اقای موحد
سلام
بنده هزینه ی فراوانی را صرف کلاسهای موفقیت دکتر ازمندیان،احمدی منش ،معظمی و........ کرده ام در این زمینه کتابخانه ی در خور و شایسته ای هم در منزل دارم. امثال اقای عباس منش مطالب انگیزشی فراوانی در سخنرانیهایشان ارائه می دهند و  همین مطالب انگیزشی است که در جامعه ما مشتری فراوانی دارد. مطالب امثال ایشان اگر کسی را هم ثروتمند نکند مطمئن باشید ایشان را به ثروت نجومی می رساند. امثال ایشان چون هوش کلامی خوب و پر رویی خارق العاده ای دارند با شرکت در چند کلاس موفقیت و مطالعه ی چند ده تا کتاب موفقیت سخنرانیهایشان را از طریق اینترنت به مردمی که در مشکلات اقتصادی غرقند می فروشند و از این راه در امدهای میلیاردی کسب میکنند.طرفداران ایشان بهتر است ببینند این مدعی موفقیت در زمینه روانشناسی کدامین تحقیقات در خور دانشگاهی را داشته که چنین از ایشان حمایت میکنند.
احسنت ...خیلی درست فرمودید...من که به خرافاتی مثل جذب و دفع و اینا اعتقاد ندارم...الحمدالله هیچ وقت خداوند ما رو لنگ نذاشته ....این بحث ها خرافه عصر مدرن هستند
۱۳ شهریور ۱۴:۰۱ محمد امین مظلومی جلالی
راستی در مورد گریه و زاری هم اتفاقا (علاوه بر اینکه برای چشمها خوبه و به آدم هم آرامش میده) خیلی هم خوبه و اینطوری دعا حتما مستجاب میشه
آقای موحد لطفا نظر دیروزمو تایید کنید

بله گریه و خنده هر دو آرامش بخشه.
تو وبلاگ شخصی و تبلیغات؟

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

باسلام و احترام

شیطان و ایادی او در هر دورانی از زندگی بشر به شکلها و شیوه های مختلفی وارد شده اند تا به گمراهی بنی بشر بپردازند. ولی در مقابل خداوند رسولان و اولیای خود را با آیات روشن فرستاده است تا بشر به گمراهی مبتلا نشود.

امثال آقای عباس منش  *** **** *** **** ****** ******* ، طاهری (سر دسته عرفان حلقه) ، ایت الله شیرازی ( سر دسته قمه زنان) و... نیز با نفوذ در اقشار مختلف جامعه با استفاده از ابزار مختلف  سعی در گمراهی افراد می کنند. مثلا در اقشار تحصیل کرده متجدد با خرافه دانستن افکار شیعه و  در بین اقشار مذهبی با استفاده ناقص از بعضی آیات و روایات و ظواهر فریبنده (حجاب کامل شاگردان عباس منش) و یا دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی ( آیت الله شیرازی ) .

در اینجا ای حقیر از کلیه مخاطبان درخواست می کنم برای روشن شدن موضوع و گمراه نشدن به قرآن ، گفتار اهل بیت ع و علمای فرحیخته کنونی مراجعه نمایید. و از شبهات آخر الزمان در امان بمانید.

کسی منکر تفکر و اندیشه نیست. ولی برای هر کاری به متخصصین واقعی مراجعه نمایید و مطمئنا اگر عقل خود را به کار ببندید و به فطرت پاک خود مراجعه نمایید. پی به واقعیت خواهید برد.

با سلام

از استاد عباس منش نهایت تشکر رو دارم که دین کامل وجامع اسلام رو به این زیبایی تفسیر میکنن تا به جای فرار از دین عاشق همچین دینی شوم دینی که همه چیزش با نظم الهی پیش میره و ازت میخاد خوشبخت زندگی کنی حالا که فهمیدم الله من میخاد که من همیشه شاد  خوشحال باشم واقعا از بودن و بندگی براش احساس لذت میکنم. به نظر من فقط باید از خدا خواست بدون هیچ واسطه ای .این یعنی ایمان مطلق

سلام
در مورد واسطه و توسل بنده نوشتم که میتونید مطالعه کنید و همچنین در این ارتباط جستجو کنید.
کی گفتی از خدا خواستن با واسطه (با توجه به اینکه واسطه کاملا تحت اذن خداست و غیر مستقل است و آن واسطه را خدا وضع کرده) با ایمان مطلق منافات داره؟ آیا انبیاء و امامان ابدا توسل نکردند؟ شما خبر ندارید! برید قرآن بخونید برید، برید نهج البلاغه بخونید برید صحیفه سجادیه بخونید!

بنظرم این حرف شما یک تعصب بی جایی هست که هیچ پشتوانه علمی نداره!

سلام برادر عزیز من میدونم حرفهای شما هم درسته و دلسوز دین هستید اما مهم نیست که ما چقدر عالم هستیم وقتی نمیتونیم راهی رو برای هدایت گمراهان و کسایی که درک ضعیفی از دین دارند ارایه بدیم  وقتی علما نمیان روانشناسی بخونن همین میشه مشکل که روانشناسها بیان تفسیر قران کنند من وقتی فقط واسه ثواب و بهشتی که فقط یه اعتقاد قران بخونم میشه یه عادت تکراری اما وقتی از دید روانشناسی بخونم هیجان و امید دارم مثل یه داروی شفا بخش که میخوری و.مطمن باش تاثیرشم بیشتره و مردم بهتر قبول میکنند  چرا متوجه نیستید اکثر ادمها نقد به نسیه نمیدن دنیا رو که دیدن با اخرتی که ندیدن  من خودم بارها گفتم روحانیون ما خلاقیت ندارن اهل ذوق نیستند امید بدید ارامش بدید نترسونید مردمو همه گناهکاریم عزت نفسمونو نگیرید اقای قراتی موفقیت تاثیر گذاریش توتفسیر قران به اهل دل و قدرت بیان و بذله گوییش  همین باعث درک بهتر میشه هنر باید با مذهب متچ بشه بعد ببینید چطور جوونها میرن دنبالش صد رحمت به این اقا که به واسه قانون جدب ما رو متوجه قران میکنه تا لااقل با این دید جوونامون قران بخونن شما چکار کردید کدوم فرهنگ سازی کدوم روش ایده که حتی یه بی دین رو مسلمون کنید قران داره تو خونه ها خاک میخوره فقط به خودتون نگاه نکنید  که باور دارید اعتقاد هم انگیزه میخواد, رغبت حتی اگه تو نمازم نباشه ارزشی نداره تکامل نمیاره من بهشت نمیخوام من میخوام دنیامو بهشت کنم کمک کنید تا بسازیم دنیا  و اخرتو با هم . مردمو بی رغبت نکنید با فقط امر و نهی بابا راهکار بدید دین عملی میخواییم نسخه و برنامه جامع برا اساس فطرت  که همه بتونن درک کنن حتی اونایی که ظرفیت پایینی دارن . خدایی بیایید قرانو از دید روانشناسی تفسیر کنید واسه بیماریهای روانی چرا علما این کارو نمیکنن تا عباس منش دیگه نیاد نظر بده  بسم اله  از فردا برید تحقیق کنید از بعد روانی   جسمی رو ادمهایی که مانوسن با قران و علمی و عقلی و دنیویی  ثابت کنید اثراتشو من که خودم دلم میخواد حداقل رو خودم امتحان کنم و دارم نتیجه میگیرم شماها با این نزاعها به جایی نمیرسید ....السلام شی والمسلمون شی اخر

سلام
اتفاقا رشته‏‎ی تخصصی روانشناسی اسلامی در حوزه تدریس میشه.
در آیات کلام نور و روایات اهل بیت (ع) درمان تمامی دردهای روحی و روانی است.
قرآن تنها برای درمان مشکلات روحی و برطرف کردن افسردگی و ... نیست، قرآن تنها بعد روانشناسی نداره و بعد های بیشماری داره.

در پاسخ حانیه خانم باید بگم. اگه قرآن را بخونید می بینید که قران هم بشیر هست و هم نذیر  اونم به طور مساوی. حتی تعداد کلمات بهشت و جهنم هم با هم برابرند.

کسانی که فقط می خواهند از راه بشارت اسلام را معرفی کنند. مثل  مبلغان مسحیت تبشیری می شوند.

در صورتی که واقعیت در خود قران بیان شده. یعنی هم وعده بهشت و هم ترساندن از عذاب الهی.

البته نباید در هیچکدام زیاده روی کرد. ولی غفلت از هر کدام هم غلط است.

 

سلام در پاسخ به مطلبی که در مورد سوال از ایت الله مکارم شیرازی بیان کردید خواستم بگویم هیچ کس مخالف روشنگری نیست اینکه چگونه بیان شود نیز مهم است شما ادب و احترام را کمی رعایت را عنوان رعایت نکرده اید و بیشتر شبیه تیتر های خبری روزنامه هاست که دنبال جار وجنجال یا جلب توجه باشد 
من حتی بیشتر از شما با صحبت های جناب عباس منش موافق نیستم ولی رعایت ادب واحترام مهم می دانم
کوغق و پاینده باشید

سلام علیکم
از پاسخ شما ممنونم
حقیقتاً بنده دنبال جار و جنجال نیستم، اما دنبال جلب توجه هستم تا روشنگری فرا گیر تر باشد.
شما پیشنهاد تیتر بدهید

سلام اتفاقا این شبهات وخیلیهای دیگه برای من بودممنون که با مدرک توضیح دادید شما فقطسخنان ایشون رو واضح کردید من بی احترامی نمیبینم 
با سلام واقعا از آیه هایی که مثال آوردید و به مردم نشون دادید که ایشون دارن به اعتقادات جوانان لطمه میزنند کمال تشکر را دارم در دور بر خودم جووون هایی رو میبینم که طوری عاشق ایشون شدند که متاسفانه هر حرفی که میگند قبول میکنند نعوذ بالله بگه خدا نیست قبول میکنن چرا باید جوون های ما اینقدر سطحی نگر باشند که هر کسی چیزی گفت رو قبول کنن
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
دوست عزیز واقعا گل گفتی من خودم تمام مطالب او را گوش میدادم و هرچی میگفت بنظرم بامنطق درست نبود ** ** **** ***** *** ** ** ***** *** **** * ***** *** ** ***** *** *** **** ** **** **** * ****** *****
******* ** *** ** **** * **** ****** ***** **** *** ** ** *** ******* ** ** *** ****** ***** ***** ** *** *** ****** ** **** **** **** ** ** **** **** **** *** ***** *** ***** ** ** *** * ****** ***** **** ****
امیدوارم هرچه زودتر وبسایت او  بسته شود
  

سلام

لطف دارید ممنون
اما به نظر حقیر نمیتوان گفت 100% صحبتهای ایشان اشتباه است.

* اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک *

قال رسول الله (ص): إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا
ترجمه: همانا فاطمه پاره‌ی تن من است، هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده است.


*** اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ***

مده از جنت و از حور و قصورم خبری
جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا

(قسمتی از غزل حضرت امام خمینی قدس الله سره الشریف)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان