بسم الله الرحمن الرحیم
غیبت چیست؟
غیبت مؤمن از گناهان کبیره و حرام است. و غیبت: آن است که عیب مؤمنی - آن هم عیبی که پوشیده بر مردم است - در نبودش گفته شود خواه به قصد پایین آوردن منزلت او باشد یا نه و خواه عیب در بدنش باشد یا در نسب یا در اخلاق یا در عمل او یا در گفتار او یا در دین او یا در دنیای او یا در غیر آن از آنچه که پوشیده و پنهان بر مردم هست، باشد. همچنان که فرق نمیکند در بیان آن عیب اینکه به زبان بیان کند یا با انجام فعلی که از عیب او حکایت می کند باشد. و غیبت در صورتی حاصل می شود که شنونده ای باشد و گوینده قصد فهماندن و خبر دادن - یا آنچه که به حکم این دو هست - به شنونده باشد. همچنان در صورتی حاصل می گردد که شخص غیبت شونده را معین کند پس اگر گفت (یکی از اهل شهر ترسو است) غیبت نیست، و همچنین اگر بگوید : (یکی از فرزندان زید ترسو است)، بله ممکن است به لحاظ اینکه اهانت و انتقاص از آنان باشد حرام گردد و نه به لحاظ غیبت. و باید کسی که غیبت میکند از کرده خود پشیمان گردد و توبه کند، و احتیاط مستحب آن است که - اگر مفسده ای بار نشود - از شخص غیبت شده حلالیت بطلبد یا اینکه برای او استغفار کند. (بخش استفتائات آیت الله سید علی سیستانی)
غیبت در قرآن
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ.
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! ( به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است! (سوره حجرات، آیه 12)
غیبت در روایات
1- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد. (بحارالأنوار، ج72، ص 258، ح53)
2- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: غیبت کردن در [نابودى] دین مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست. (کافی، ج2، ص357، ح1)
3- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند. (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 15)
4- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و کارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم. (جامع الأخبار، ص 147)
5- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: شب معراج به قومی گذشتم که روی خود را با چنگالهایشان خراش میدادند و با آن صورت و سینه هایشان را میخراشیدند... از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟ گفت: اینها کسانی هستند که گوشت های مردم را میخوردند (غیبت مردم را میکردند) و درباره آبروی آنها سخن میگفتند. (اقتباس از چهل حدیث، حضرت امام خمینی ره، ص304)
6- امیر المؤمنین امام علی (ع) فرمودند: شنونده غیبت، مانند غیبت کننده است. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص221، ح4443)
7- امام باقر (ع) فرمودند: کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او به یاریش برخیزد، خداوند در دنیا و آخرت او را یارى دهد و کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او ـ با آن که مى تواند یاریش کند ـ به یارى او برنخیزد و از وى دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت پَست گرداند. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 148)
برخی موراد جواز غیبت
برای مشورت در امر مهمی مانند ازدواج یا مشارکت و امثال آنها غیبت جایز است و همچنین غیبت شخص فاسق (یعنی کسی است که مرتکب معصیت بشود) در صورتی که آن فاسق متجاهر به فسقی باشد [یعنی آن گناه را علنی انجام دهد] در خصوص همان امر [یعنی همان گناه علنی وی] غیبت او اشکال ندارد. (اقتباس از استفتائات آیت الله سید علی سیستانی)
(گوشه ایی از بخش روایات اقتباس از سایت آوینی)
پیشنهاد ویژه میشود این نوشته را با دقت و تفکر بالا بخوانید.
برای اینکه بدانیم چقدر به خداوند مهربان ایمان داریم و بنده او هستیم، بنده ابتداء توضیحی در مورد اقسام اذکار میدهم و با استفاده از آن، خود را محکی می زنیم.
اقسام اذکار
ذکر زبانی: جاری کردن ذکر خدا (یاد خدا) بر زبان، مانند گفتن لا اله الا الله، سبحان الله و ...
ذکر قلبی: جاری کردن (انجام) ذکر خدا در قلب (ذهن) مانند توجه داشتن به لا اله الله، سبحان الله و ... گرچه زبان مشغول غیر آن مثلا صحبت کردن است.
ذکر عملی: ذکر عملی از هر دو نوع ذکر دیگر، با ارزش تر و مهم تر است، ذکر عملی یعنی عمل به ذکر، مانند عمل به لا اله الله، عمل به سبحان الله و ...
عمل به ذکر چگونه است؟
عمل به ذکر در واقع پیاده سازی مفهوم ذکر در اعمال انسان است، برای روشن شدن بحث، دو مثال در ذیل آورده ام:
عمل به ذکر لا اله الا الله: یعنی هیچ معبودی نیست غیر از خدا؛
فرض کنید در صدر اسلام زندگی میکنید و انسان پولداری هستید، از بازار برده فروشی برده ایی بنام پیمان، که 17 سال سن دارد را با قیمت 3000 درهم خریدید. بعد از اینکه با اتفاق برده ایی خود یا واضح تر بگم با اتفاق بندهی خود به خانه آمدید، به پیمان گفتید که: ببین بندهی من! من تو را خریدم، خرج و نان و آب و جای تو را میدهم و بر تو لازم است که از من اطاعات کنی، از این به بعد ساعت 7 میخوابی، ساعت 7 از خواب بیدار میشی، فلان کار را میکنی و فلان کار را نمیکنی... و سپس پیمان هم قبول میکند.
یک هفته به همین منوال میگذرد و پیمان هم پسری خوبیست... شبی ساعت 10 به خانه میآیید و با کمال تعجب میبینید ساعت 10 است و پیمان هنوز بیدار!!! و این مکالمه رخ میدهد:
مولا: چرا تا الان بیداری؟ مگه نگفتم ساعت 7 بخوابی؟
بنده: چرا گفتید ولی دلم خواست ساعت 10 بخوابم!
مولا: عجب! تو بنده دلت هستی یا بندهی من؟
بنده: بندهی شما!
مولا: تو همیشه و در همه حالات بندهی منی؟
بنده: آری.
مولا: اگر اینطور است، پس چرا در موضوع زمان خواب شدن، دچار شرک گشتی و بندگی غیر مرا کردی؟
بنده: (سکوت میکند)
که چی؟ که وقت پیری عصای دستتان بشود؟! اشتباه کردید!
عزیزان، فرزند بزرگ کنید بخاطر خدا، تا اگر احیاناً عصای دستتان هم نشد، زحمت کشیهایتان برای تربیت و رشد آن، موجب قرب شما به سوی خدا باشد؛ ولی اگر بخاطر عصای دست خود فرزند بزرگ کنید، و عصای دست شما نشد، چه بدست میآورید؟
اینکه میگن «پسر/دختر بزرگ کردم که عصایم دستم شود» ناشی از چند چیز است:
1- نفس محوری: گوینده میگوید بزرگ کردم، آیا او نمیداند که خود وسیله غیر مستقل و محدودی بیش نیست و بی اذن خدا توان تأثیر که چه عرض کنم اصلا در عالم وجود قرار ندارد؟ تنها مستقل در تمام افعال عالم خداست. و اگر گوینده خود را مستقل ببینید، از توحید افعال خارج بوده و مشرک افعالی است.
2- لذت محوری: گوینده میگوید بزرگ کردم تا عصای دستم شود. خوب عصای دستت شود که چه؟ که نفست در راحتی و آسایش باشد؟ که بیشتر در رفاه باشی؟ بیشتر بندگی هوسهایت را کنی و گردن بر اجابت خواسته هایش بگذاری؟
اشتباه نکنید، نمیگم خودتان را به مشقت بندازید، اما انگیزه فعل باید برای رضا و تقرب خدا باشد نه صرفا لذت نفسانی!
3- دور دیدن مرگ: بابا از کجا معلوم شما تا پیری زنده باشی که عصای دستت شود؟ گوینده به مرگ خود در اواخر پیری اعتماد دارد که میگوید در پیری عصای دستم شود!
4- احتمال انحصار فرزند در دستگیری: ممکن است گوینده دستگیری و عصا بودن را به صورت مستقل به فرزند نیز معتقد باشد که در این صورت شرک افعال بوجود میاید، زیرا هیچ وسیله ایی قادر به تأثیر گذاری نیست مگر به اذن خدا. بر هر حال، مغیث مستقل خداست و اگر غیر خدا دستگیری میکند به اجازه و خواست اوست و دستگیری غیر، غیر مستقل است.
البته منظورم تمام گوینده های این جمله نیستند، زیرا چه بسی عده ایی از روی جهل یا عادت یا... این جمله یا مانند آن را بگویند
کسانی که حوصله تربیت کردن فرزندان را با روش اصولی ندارند، و می خواهند تنها با تنبیه به کار خود ادامه دهند، هیچ فایده ای از این کارها را نخواهند دید.
برای جلوگیری از عواقب روش تنبیه بدنی، نباید در استفاده از این روش افراط کرد، و اگر گاهی نیاز شد، طوری انجام شود که ضرری (که در ذیل مفصل می آید) متوجه فرزند نگردد.
برای اهمیت موضوع، مواردی از آسیب های چنین روشی را برای شما بیان می کنیم:
1- ترس و اضطراب: یکی از ثمرات تنبیه کردن فرزندان است، که باعث غالب شدن روحیه ترس و اظطراب بر آنها خواهد شد، و چنین فرزندانی آرامش نخواهند داشت، و از انجام اکثر کارها احساس ترس و اضطراب خواهند داشت، و در حقیقت به خوبی نمی توانند در زندگی موفق باشند.
2- تحقیر شخصیت: وقتی کودکی از شخصیت خود آسیبی ببیند، دیگر جبران و اصلاح آن به راحتی امکان پذیر نخواهد شد.
3- ایجاد روحیه تسلیم پذیری (توسری خوری): این افراد به راحتی مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند.
اگر از پدر و مادرهایی هستید که مایلید سوالات دینی کودکان خود را از همان ابتداء بی جواب نگذارید، یا برای سوالات کودکان خود جوابهایی در حد اطلاعات و استعدادشان ندارید. به معرفی کتاب و مقاله ایی که در این نوشته صورت گرفته دقت کنید.
خوب ابتداء میرم سراغ معرفی کتب!
کتاب اول: خداشناسی قرآنی کودکان
در وبلاگ «کتاب های غلام رضا حیدری» این چنین آمده: (با تغییرات جزئی)
«خدا چه رنگى است؟ خدا کجاست؟ آیا خدا هم شیرینى دوست دارد؟ خدا کامل است، یعنى چه؟ آیا میتوان با خدا تلفنى حرف زد؟ چرا خدا جنها را آفریده تا آدمها را اذیت کنند؟ آیا خدا ما را دوست دارد؟
پرسشهاى مربوط به خدا، از مهمترین و اصلیترین و مطرحترین پرسشهاى کودکان و نوجوانان است. کتاب خداشناسى قرآنى کودکان که حاصل تلاش حجت الاسلام حیدرى ابهرى است به 40 سؤال مهم در این زمینه پاسخ داده است. این کتاب از یک سو به معارف ناب قرآنى تکیه دارد و از سوى دیگر با ادبیات ویژه کودکان و نوجوانان نگارش یافته است. نویسنده کتاب، نه به بهانه ساده نویسى، از طرح دیدگاه هاى توحیدى بزرگان دین چشمپوشى کرده و نه با تفصیل مباحث از ادبیات ویژه و نیاز مخاطبان آن دور گشته است. امید آن که این اثر مورد توجه مربیان، معلمان، پدران و مادران گرامى قرار گیرد و آنان را در پاسخگویى به پرسشهاى فرزندان عزیز سرزمین اسلامی مان یارى دهد».
انتشارات جمال ناشر این کتاب است.
در این نوشته، اطلاعیه میلاد رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و سلاله پاک ایشان حضرت امام جعفر صادق (ع) را برای دانلود رایگان در اندازه A3 فراهم نموده ایم.
امیدوارم تا با تغییرات در فایل PSD این اطلاعیه، از آن در هیئات مذهبی استفاده شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر و خواهر گرامی! یک پیشنهاد فوق العاده ویژه ای برای شما دارم، اگر مایل هستید به خدای مهربان به شکل سریع و آسان نزدیک شوید و به کمال خودتان برسید و از بی انگیزه بودن و اضطراب ها و استرس ها و مشکلات زندگی راحت شوید، سلسله سخنرانی های استاد پناهیان را با موضوع «برای نزدیک شدن به خدا» گوش دهید.
این مجموعه فوق العاده عالی و کاربردی هست و انجام آن آسان. چنانچه به این مباحث دقیق فکر و عمل کنید، کلا طرز زندگی انسان عوض میشود و رنگ و بوی الهی پیدا میکند و اتفاقاتی رخ خواهد داد که زبان حقیر از وصف آن الکن است! حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی
این مجموعه آنقدر مهم است که بنده آن را در سی دی ها رایت و به دوستان دادم.
نظر بنده اینه این سخنرانی با تمامی (یا حد اقل اکثر) سخنرانی هایی که گوش دادید یا کتابهایی که خواندید، متفاوت خواهد بود. امتحان کنید!
این سلسله صحبتها در محرم 94 در مسجد دانشگاه امام صادق (ع) در تهران ایراد شده است.