علی سجاد فاطمی موحد

گاه‌نوشت‌های شخصی و عمومی

ما را باید به روی جانماز می برد! و نه اشتیاق قرب!

اشتیاق قرب

(برای نمایش در اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید)

عارف بالله علامه حکیم سعادت ملوک تابش (ره)

انسانهای زندگی گریز، زندگی ستیز و مسئولیت نشناس را بایدها و اجبارها به کنش و تلاش وا میدارد! برای فهم بهتر مطلب بد نخواهد بود تا دست بدامنِ مثالی شده باشیم.

بچه ئی را در نظر بیاوریم که معلمش به وی دستوری می دهد تا: فردا، پنج صفحه از جنس فلان مطلب را از فلان کتاب نوشته و بیاوری! و بچه ـ روی دلایلی ـ با تحمل رنج و مشقت، این پنج صفحه را نوشته می کند! ولی، نسبت به کار و تلاشی که انجام داده، هیچگونه اشتیاقی نداشته و در واقع، ترس او را به کنش وا می دارد! لذا، دقیقاً به واسطۀ همین فقدان اشتیاق و عدم حضور و پویائیِ همین اشتیاق است که: افرادی همچون منِ تبه روزگار، حتی در سر نماز هم، در نماز نمی باشد! زیرا، از قبل فقط گفته شده است که: نماز را باید بخوانی! باید!

و خودِ این باید، شده است یک اجبار! و چون ما باید نماز بخوانیم، نماز می خوانیم! در واقع، ما را باید به روی جانماز می برد! و نه اشتیاق قرب!

انسان دلسوز به خویشتن، ص138-139


عضویت در کانال تلگرام علامه تابش (ره): https://telegram.me/Montazar110

۰

دعای صنمی قریش (متن + ترجمه + صوت، نرم افزار اندروید و کتاب PDF)

«دعای شریف صنمی قریش»

 

 

 

در کتاب بحارالانوار جلد 85 صفحه 240 از مصباح کفعمی نقل شده است که دعای صنمی قریش دعائی عظیم الشأن و از اسرار مشکله و بهترین اذکار است. عبدالله ابن عبّاس از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت در قنوت نماز آن­را می­خواندند و شبها و روزها و سحرها بر آن مواظبت داشتند و بعضی از علما نوشته­اند خواندن این دعا برای برآمدن حوائج و خواسته ها مجرب است. روایت شده است که خوانندۀ این دعا مانند کسی است که در رکاب رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ بدر احد و حنین هزار تیر انداخته است.

(اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ) اللّهُمَّ الْعَن صَنَمَیْ قُرَیْشٍ وَ جِبْتَیْهَا وَ طاغُوتَیْهَا وَ إِفْکَیْهَا وَ إِبْنَتَیْهِمَا اللَّذَیْنِ خَالَفَا أمْرَکَ وَ أنْکَرَا وَحْیَکَ وَ جَحَدَا إِنْعَامَکَ وَ عَصَیَا رَسُولَکَ وَ قَلَّبَا دِینَکَ وَ حَرَّفَا کِتابَکَ (وَ أحَبَّا أعْدائَکَ وَ جَحَدَا آلائَکَ) وَ عَطَّلَا أحْکَامَکَ وَ أبْطَلَا فَرائِضَکَ وَ ألْحَدا فِی آیاتِکَ وَ عَادَیَا أوْلِیاءَکَ وَ وَالَیَا أعْدَاءَکَ وَ خَرَّبَا بِلادَکَ وَ أفْسَدَا عِبَادَکَ.

 

 

اللّهُمَّ العَنْهُمَا (وَ أتْبَاعَهُمَا وَ أوْلِیاءَهُما وَ أشْیَاعَهُمَا وَ مُحِبّیهِمَا) وَ أنْصَارَهُمَا فَقَد أخْرَبَا بَیْتَ النُّبُوَّةِ وَ رَدَمَا بَابَهُ وَ نَقَضَا سَقْفَهُ وَ أَلْحَقَا سَماءَهُ بِأرضِهِ وَ عالیَهُ بِسَافِلِهِ وِ ظَاهِرَهُ بِباطِنِهِ وَ اسْتَأصَلَا أهْلَهُ وَ أبَادَا أنْصَارَهُ وَ قَتَلَا أطْفَالَهُ وَ أخْلَیَا مِنْبَرَهُ مِنْ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ عِلْمِهِ وَ جَحَدَا إمَامَتَهُ وَ أشْرَکَا بِرَبِّهِما، فَعَظِّمْ ذَنْبَهُمَا وَ خَلِّدْهُمَا فِی سَقَرٍ وَ مَا أدْرَاکَ مَا سَقَرٌ لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ.

 

 

اللّهُمَّ الْعَنْهُمْ بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوْهُ وَ حَقٍّ اَخْفَوْهُ وَ مِنْبَرٍ عَلَوْهُ وَ مُنافِقٍ وَلَّوهُ (وَ مُؤمِنٍ أرْجَوْهُ) وَ وَلیّ ٍآذَوْهِ وَطَریدٍ آوَوْهُ وَ صَادِقٍ طَرَدُوْهُ وَ کَافِرٍ نَصَرُوهُ وَ إِمَامٍ َقهَرُوهُ وَ فَرْضٍ غَیَّرُوهُ وَ أثَرٍ أنْکَرُوهُ وَ شَرٍّ أضْمَرُوهُ (آثَرُوهُ) وَ دَمٍ أرَاقُوهُ وَ خَبَرٍ (خَیْرٍ) بَدَّلُوهُ وَ حُکْمٍ قَلَّبُوهُ وَ ُکفْرٍ أبْدَعُوهُ (نَصَبُوهُ) وَ کِذْبٍ (کَذِبٍ) دَلَّسُوهُ وَ إرْثٍ غَصَبُوهُ وَ فَیْءٍ اقْتَطَعُوهُ وَ سُحْتٍ اَکَلُوهُ وَ خُمْسٍ اسْتَحَلُّوهُ وَ بَاطِلٍ أسَّسُوهُ وَ جَوْرٍ بَسَطُوهُ وَ ظُلْمٍ نَشَرُوهُ وَ وَعْدٍ أخْلَفُوهُ (وَ أمَانٍ خَانُوهُ) وَ عَهْدٍ نَقَضُوهُ وَ حَلَالٍ حَرَّمُوهُ وَ حَرَامٍ حَلَّلُوهُ وَ نِفَاقٍ أسَرَّوُهُ وَ غَدْرٍ أضْمَرُوهُ وَ بَطْنٍ فَتَقُوهُ (جَنینٍ أسقَطُوهُ) وَ ضِلْعٍ کَسَرُوهُ وَ صَکٍّ مَزَّقُوهُ وَ شَمْلٍ بَدَّدُوهُ وَ ذَلیلٍ أعَزُّوهُ وَ عَزیزٍ أذَلُّوهُ وَ حَقٍّ مَنَعُوهُ (وَ کِذبٍ دَلَّسُوهُ وَ حُکمٍ قَلَّبَوهُ) وَ إمَامٍ خَالَفُوهُ.

 

 

اللّهُمَّ الْعَنْهُم بِکُلِّ آیَةٍ حَرَّفُوهَا وَ فَرِیضَةٍ تَرَکُوهَا وَ سُنَّةٍ غَیَّرُوهَا (وَ رُسُومٍ مَنَعُوها) وَ أحْکَامٍ عَطَّلُوهَا (وَ بَیعَةٍ نَکَسُوها) وَ أرْحَامٍ قَطَعُوهَا وَ شَهَادَاتٍ کَتَمُوهَا وَ وَصِیَّةٍ ضَیَّعُوهَا وَ أیْمَانٍ نَکَثُوهَا وَ دَعْوَیً أبْطَلُوهَا وَ بَیِّنَةٍ أنْکَرُوهَا وَ حِیلَةٍ أحْدَثُوهَا وَ خِیَانَةٍ أوْرَدُوهَا وَ عَقَبَةٍ اِرْتَقُوهَا وَ دِبابٍ دَحْرَجُوهَا وَ أزْیَافٍ لَزِمُوهَ وَ أمَانَةٍ خَانُوهَا.

 

 

اللّهُمَّ الْعَنْهُما فِی مَکْنُونِ السِّرِّ وَ ظَاهِرِ الْعَلْانِیَةِ لَعْناً کَثیراً دائِبَاً أبَداً دائِمَاً سَرْمَداً لَا انْقِطاعَ لِأمَدِهِ وَ لَا نَفَادَ لِعَدَدِهِ (لَعْناً) یَغْدُو أوَّلُهُ وَ لَا یَرُوحُ آخِرُهُ لَهُمْ وَ لِأعْوانِهِم وَ أنْصارِهِم وَ مُحِبّیهِم وَ مَوالِیهِم وَ المُسَلِّمِینَ لَهُمْ وَ الْمَائِلینَ إلَیْهِم وَ النَّاهِضِینَ بِأجْنِحَتِهِمْ (بِاحْتِجاجِهِم) وَ المُقْتَدینَ بِکَلامِهِم وَ الْمُصَدِّقْینَ بِأحْکَامِهِم.

 

 

پس چهار مرتبه بگو:

 

 

اللّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً یَسْتَغِیثُ مِنْهُ أهْلُ النّارِ

 

 

 

آمینَ رَبَّ العالَمین.

 

 

 

 

 

ترجمه (کاملاً دقیق نیست و احیانا ممکن است برخی قسمت ها را نداشته یا جابه‌جا باشد): پروردگارا! درود بفرست بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه وآله وسلم و لعـنت کن دو بـت قریش و دو مشرک آنرا، و دو سرکرده ضلالت را، و آن دو دروغ پرداز را، دختر آنان را، آن دو نفری که فرمانت را زیر پا نـهادند، و وحی تو را نپـذیـرفتند، و نعـمت رسولت راانکار کردند، و نافرمانی پیامبرت را کردند، و دینت را واژگون نمودند، و قـرآنـت را تحـریف کردند، و احکام تو را بی ثمر گذاردند. و تـباه کردند احـکام واجـب تو را، و از درستیزگی با آیاتت برآمدند، و دشمنی کردند با دوستانت و دوستی کردنـد با دشمـنانـت، و شهـرهـای تو را ویـران ساخـتند، و بـندگانت را به فساد کشاندند، خدایا لعنت کن آن دو و پیروانشان و یارانشان و گرویدگان به آندو و دوستانشان را، زیرا آندو ویران ساختند. خانه وحی را، و در آن را کاملاً بستند، و شکست سقف آن را، و آنرا زیر و رو کردند، و بالا و پایین آن را یکی کردند، و ظاهـر و باطنش را ویران کردند، و اهـل آن را از بیخ برانداختند. و یاوران آن را هلاک کردند، و کودکانـشان را کشتند، و منبر نبوت را از وصیّ نبی ووارث پـیـامبر، تـهی کردند، و انـکـار کردند امـامت وصیّ پیامبر را، و مـشرک به خدا شدند، پس خدایا گناه آن دو را بزرگ شمار و برای همیشه در جهنم سقر جایشان بده، جهنمی که بندگان نمیتوانند شدت عذابش را درک کنند، جهنمی که نه چیزی را باقی میگذارد و نه رها میسازد. ‌خدایا آن دو و پیروانشان را به عـدد هـر کار نـاروایی که انجام دادند لـعنـت کن، و به عدد هر حقی که مخفی داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند ، و هر مـؤمنی که تبعیدش کردند ، و هر مـنـافقی که به کارگماردند ، و هر دوست خدا که آزردند ، و هر تبعید شده ای که پناهش دادند، و هر راستـگویی که راندند، و هر کـافری که یـاری کردنـد، و هـر امام بر حقی که مقهورش کردند. هر واجبی که آن را تـغیـیر دادند، و هـر دلیلی که انکـارش کردنـد، و هـر امر زشتی که اختیار کردند، و خون هایی که به ناحق ریختند وهر کار نیکی که آن را عوض کردند، و هر کـفـری که به پا داشتند، و هر ارثـی که به زور گرفتند، و هر غنیمتی که به ناحقّ ملک خود ساختند.

و هر مال حـرامـی که خوردند، و هـر خمسی که برای غـیر اهـلش حـلال شمردند، و هر خلاف واقعی که اساس آن را نهادند، و هر ستمی که گسترش دادند، و هر نـفـاقی که پنهان داشتند، و هر نیرنگی که انجـامش را به دل گرفتند، و هر ستمی که آن را پراکندند.

و وعده هایی که بدان وفا نکردند، و امان دادنی که خیانت کردند، و پیمان هایی که شکستند، و حلال هایی که تحریم نمودند، و حرام هایی که حـلال کردند، و پهـلوهایی که شکافتند، و جـنـینی که سبب سقط آن شدند و استخوانی که شکستند.

و هر سندی که آن را دریدند، و هر اجتماعی که پـراکندند، و هر عـزیـزی که خوارش کردند، و هر خواری که عـزت بخـشیـدند، و هر حـقی کـه از صـاحبانش باز داشتند، و هر دروغـی که آن را راست جلوه دادند ، و هر حکمی که آن را وارونه کردند ، و هر امامی که مخالـفـتش کردند،

خدایا لـعـنـت کن آنان را به عـدد هـر آیه ای که آن را تغییر دادند ، و هر واجبی که آن را ترک کردند و هـر روش پـسندیده ای که تغیـیرش دادند، و نشـانه های روشنی که جلـوگیـرش شدند، و احکامی که بی نتیجه گردانیدند، و هر بیعتی که آن را شکستند،و هر ادعای حقی که آن را نپذیرفتند، و هر شـاهد عادلی که انکارآن کردند، و هر نیرنگی که آن را اخـتـراع کردند.

و هر خیـانـتی که وارد دیـن کردند، و هر گردنه ای که بالای آن رفتند (برای کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله)) و مشک های خشکی که آن را غلطاندند، و هر تـقلبی که مـقیّد به او بودند، و هـر امـری که شاهد آن بودند، و هر وصیتی که آن را تضییع نمودند.

وَ خـدایـا لـعنـت کن آن دو را در مکنون سر و آشکار ظاهر، لعنتی زیاد، پیوسته، مدام، بی ابتدا و بی انتها، لعنتی که زمانـش پایانی ندارد وعددش را انتـهـایی نیست، لـعـنـتی که آغـازش را صـبحی باشد ولی انجامـش راشبی نباشد، لعنت تو باد بر آنان

و یارانـشان و مـدد کـارانشـان و دوسـتـانـشان و مـرتـبطین با آنان و کسانی که خود را در اختیار آنان گذاشته اند و به آنان مـایـلنـد، و کـسـانی که ادعــاهـای بی اسـاس آنــان را عَــلَــم کـردنـد، وپـیـروی کـردنـد از سخـنـان آنان، و قــضـاوت هــای بـاطـل آنـان را تـصـدیق نـمـودند

خدایا عذاب فرما آنانرا،عذابی که استغاثه وفریاد اهل آتش ازآن عذاب بلندست. آمین رب العالمین

 

دانلود صوت دعای صنمی قریش با صدای آقای فرهمند

 

 

دانلود نرم افزار اندروید دعای صنمی قریش (با صوت آقای فرهمند و مداح عربی)

قابلیت انتخاب دو صوت مختلف، با نگه داشتن انگشت بر روی دکمه پخش صوت / و همچنین قابلیت انتخاب 6 فونت مختلف بانگه داشتن انگشت بر روی دکمه پخش صوت

دریافت نرم افزار از (Picofile)

دریافت نرم افزار از بازار

 

 

دانلود متن به صورت PDF دعای صنمی قریش همراه با اعراب گذاری

 

دانلود متن به صورت Word دعای صنمی قریش همراه با اعراب گذاری

۱۴

در شب قدر چه چیزی را باید احیاء کنیم؟

احیاء به معنی حی نمودن است.

به راستی ما در این شب‌های قدر چه چیزی را زنده می‌سازیم؟ تا حالا به این نکته فکر کرده بودیم؟

در این خصوص گوش جان می‌سپاریم به سخنان حضرت عارف بالله علامه سعادت ملوک تابش هروی قدس الله سره الشریف تا با احیاء آشنا شویم:

قبل از آن دعوت میکنم در کانال تلگرام علامه تابش عضو شوید: @Montazar110


71- واللهِ العظیم احیاء آن نیست که چیزها را بخوانیم و نفهمیم

    واللهِ العظیم احیاء آن نیست که چیزها را بخوانیم و نفهمیم، یا بشنویم و نفهمیم، خودتان را باید احیاء کنید، عقل‌تان را احیاء کنید، دل‌تان را احیاء کنید، فکرتان را احیاء کنید، جهت‎تان را احیاء کنید، موضع‎گیری تان را احیاء کنید، این که یکی بیاید یک چیزهای بخواند ما هم نفهمیم، با یک صوت خوشی…او بخواند و ما هم سری بجنبانیم و هیچی نمی‌فهمیم که او چی می‎گوید! این که احیاء نشد! اغفال شد! پس دوباره خودمان را اغفال می‎کنیم. احیاء همین است بروید زیر یک ملاف، اگر اتاق خلوتی دارید بروید اتاق خلوت، از خود بپرسید، ای من، من بنده‎ی که هستم؟ برای، خوب دقت کنید، برای هرکسی که خدمت می‎کنم، و عمر و جوانی و نیروی حیات می‎گذارم، بنده‎ی همانم، این چی است؟ آن وقت ربّ خودمان را می‎شناسیم.

(گوشه‎ای از سخنرانی آرمان‎های امام علی علیه السلام، عظیم– جلسه چهارم)

73- احیاء عقل، احیاء خیال، احیاء روح، احیاء قلب

    عقل مرا از پیچیدن به زمینه‏های دنیائی آزاد کن، این را می‎گویند احیاءِ عقل! خیال مرا از تنیدن به زمینه‏های دنیائی و شهوانی آزاد کن! این را می‎گویند احیاءِ خیال! همینطور بروید دیگر. روح مرا از بندِ زخارِف و رنگینی‌های دنیا آزاد بساز، این را می‎گویند احیاءِ روح و قلب!

(گوشه‎ای از سخنرانی آرمان‎های امام علی علیه السلام، عظیم– جلسه چهارم)

58- بر فرش علی (ع) نشسته‎ایم چیزی بخواهیم که سگ علی (ع) نمی‎خواهد، خیلی زشت است...توهین به علی (ع) است

    ما از خدا چه می‏خواهیم…؟…به چیزهای پیش‌پا افتاده که هرکس می‎تواند داشته باشد توجه نکنیم، نخواهیم، زشت است، بر فرش علی (ع) نشسته‎ایم چیزی بخواهیم که سگ علی (ع) نمی‎خواهد، خیلی زشت است…توهین به علی (ع) است، توهین به خدای علی (ع) است، خدا نگاه می‎کند، فرشته‎ها نگاه می‎کنند، می‎گویند آمدید بر فرش علی (ع) نشستید چیزهائی می‎خواهید که اهل دنیا می‎خواهند؟ از خدا چیزی به اندازه‎ی عظمـتِ علـی (ع) بخواهید! اگر علم می‎خواهید علمِ علی (ع) را بخواهید! اگر قدرت می‎خواهید قدرت علی (ع) را بخواهید! …بر فرش علی (ع) نشستن و سلطنتی مادون این خواستن شرم آور است. فرشته‎ها وقتی ببینید که مثلاً تابش امشب نشسته و احیاء گرفته و از خدا می‎خواهد برایش یک خانه‎ی خوبی بدهد… سری می‎جُنبانند می‎گویند این بدبخت را نگاه کن…خوب تو که می‎خواهی چرا چیزی نمی‎خواهی که بالا دست نداشته باشی؟

(گوشه‎ای از سخنرانی آرمان‎های امام علی علیه السلام، عظیم– جلسه چهارم)


۰

آموزش تصویری وضوی دختران

آموزش تصویری وضوی دختران
برای نمایش در اندازه کامل روی تصویر مورد نظر کلیک کنید

اقسام وضو

۲

آموزش تصویری وضوی پسران

آموزش تصویری وضوی پسران
برای نمایش در اندازه کامل روی تصویر مورد نظر کلیک کنید

وضوی ترتیبی
۰

شرایط صحت وضو

شرایط صحت وضو (آموزش تصویری)

برای نمایش در اندازه کامل روی تصویر مورد نظر کلیک کنید

شرایط وضو

۲

آیه، احادیث، احکام و موارد جواز غیبت + دانلود PDF

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه، احادیث، احکام و موارد جواز غیبت

غیبت چیست؟

غیبت مؤمن از گناهان کبیره و حرام است. و غیبت: آن است که عیب مؤمنی - آن هم عیبی که پوشیده بر مردم است - در نبودش گفته شود خواه به قصد پایین آوردن منزلت او باشد یا نه و خواه عیب در بدنش باشد یا در نسب یا در اخلاق یا در عمل او یا در گفتار او یا در دین او یا در دنیای او یا در غیر آن از آنچه که پوشیده و پنهان بر مردم هست، باشد. همچنان که فرق نمی‎کند در بیان آن عیب اینکه به زبان بیان کند یا با انجام فعلی که از عیب او حکایت می کند باشد. و غیبت در صورتی حاصل می شود که شنونده ای باشد و گوینده قصد فهماندن و خبر دادن - یا آنچه که به حکم این دو هست - به شنونده باشد. همچنان در صورتی حاصل می گردد که شخص غیبت شونده را معین کند پس اگر گفت (یکی از اهل شهر ترسو است) غیبت نیست، و همچنین اگر بگوید : (یکی از فرزندان زید ترسو است)، بله ممکن است به لحاظ اینکه اهانت و انتقاص از آنان باشد حرام گردد و نه به لحاظ غیبت. و باید کسی که غیبت میکند از کرده خود پشیمان گردد و توبه کند، و احتیاط مستحب آن است که - اگر مفسده ای بار نشود - از شخص غیبت شده حلالیت بطلبد یا اینکه برای او استغفار کند. (بخش استفتائات آیت الله سید علی سیستانی)

غیبت در قرآن

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ.
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! ( به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است! (سوره حجرات، آیه 12)

غیبت در روایات

1- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد. (بحارالأنوار، ج72، ص 258، ح53)
2- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: غیبت کردن در [نابودى] دین مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست. (کافی، ج2، ص357، ح1)
3- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند. (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 15)
4- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و کارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم. (جامع الأخبار، ص 147)
5- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: شب معراج به قومی گذشتم که روی خود را با چنگالهایشان خراش می‎دادند و با آن صورت و سینه هایشان را می‎خراشیدند... از جبرئیل پرسیدم این‎ها کیانند؟ گفت: این‎ها کسانی هستند که گوشت های مردم را میخوردند (غیبت مردم را می‎کردند) و درباره آبروی آنها سخن می‎گفتند. (اقتباس از چهل حدیث، حضرت امام خمینی ره، ص304)
6- امیر المؤمنین امام علی (ع) فرمودند: شنونده غیبت، مانند غیبت کننده است. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص221، ح4443)
7- امام باقر (ع) فرمودند: کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او به یاریش برخیزد، خداوند در دنیا و آخرت او را یارى دهد و کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او ـ با آن که مى تواند یاریش کند ـ به یارى او برنخیزد و از وى دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت پَست گرداند. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 148)

برخی موراد جواز غیبت

برای مشورت در امر مهمی مانند ازدواج یا مشارکت و امثال آنها غیبت جایز است و همچنین غیبت شخص فاسق (یعنی کسی است که مرتکب معصیت بشود) در صورتی که آن فاسق متجاهر به فسقی باشد [یعنی آن گناه را علنی انجام دهد] در خصوص همان امر [یعنی همان گناه علنی وی] غیبت او اشکال ندارد. (اقتباس از استفتائات آیت الله سید علی سیستانی)

 

(گوشه ایی از بخش روایات اقتباس از سایت آوینی)

 

 

۰

راستی چند درصد بنده‏ ی خدا هستیم؟ + آزمایش مجانی (پیشنهاد اکید مطالعه)

پیشنهاد ویژه می‎شود این نوشته را با دقت و تفکر بالا بخوانید.

برای اینکه بدانیم چقدر به خداوند مهربان ایمان داریم و بنده او هستیم، بنده ابتداء توضیحی در مورد اقسام اذکار میدهم و با استفاده از آن، خود را محکی می زنیم.

اقسام اذکار

ذکر زبانی: جاری کردن ذکر خدا (یاد خدا) بر زبان، مانند گفتن لا اله الا الله، سبحان الله و ...

ذکر قلبی: جاری کردن (انجام) ذکر خدا در قلب (ذهن) مانند توجه داشتن به لا اله الله، سبحان الله و ... گرچه زبان مشغول غیر آن مثلا صحبت کردن است.

ذکر عملی: ذکر عملی از هر دو نوع ذکر دیگر، با ارزش تر و مهم تر است، ذکر عملی یعنی عمل به ذکر، مانند عمل به لا اله الله، عمل به سبحان الله و ...

عمل به ذکر چگونه است؟

عمل به ذکر در واقع پیاده سازی مفهوم ذکر در اعمال انسان است، برای روشن شدن بحث، دو مثال در ذیل آورده ام:

عمل به ذکر لا اله الا الله: یعنی هیچ معبودی نیست غیر از خدا؛

فرض کنید در صدر اسلام زندگی میکنید و انسان پولداری هستید، از بازار برده فروشی برده ایی بنام پیمان، که 17 سال سن دارد را با قیمت 3000 درهم خریدید. بعد از اینکه با اتفاق برده ایی خود یا واضح تر بگم با اتفاق بنده‎ی خود به خانه آمدید، به پیمان گفتید که: ببین بنده‎ی من! من تو را خریدم، خرج و نان و آب و جای تو را میدهم و بر تو لازم است که از من اطاعات کنی، از این به بعد ساعت 7 میخوابی، ساعت 7 از خواب بیدار میشی، فلان کار را میکنی و فلان کار را نمیکنی... و سپس پیمان هم قبول میکند.

یک هفته به همین منوال میگذرد و پیمان هم پسری خوبیست... شبی ساعت 10 به خانه می‎آیید و با کمال تعجب میبینید ساعت 10 است و پیمان هنوز بیدار!!! و این مکالمه رخ میدهد:


مولا: چرا تا الان بیداری؟ مگه نگفتم ساعت 7 بخوابی؟

بنده: چرا گفتید ولی دلم خواست ساعت 10 بخوابم!

مولا: عجب! تو بنده دلت هستی یا بنده‎ی من؟

بنده: بنده‎ی شما!

مولا: تو همیشه و در همه حالات بنده‎ی منی؟

بنده: آری.

مولا: اگر اینطور است، پس چرا در موضوع زمان خواب شدن، دچار شرک گشتی و بندگی غیر مرا کردی؟

بنده: (سکوت می‎کند)

۲

پسر/دختر بزرگ کردم که...

که چی؟ که وقت پیری عصای دستتان بشود؟! اشتباه کردید!

عزیزان، فرزند بزرگ کنید بخاطر خدا، تا اگر احیاناً عصای دستتان هم نشد، زحمت کشیهایتان برای تربیت و رشد آن، موجب قرب شما به سوی خدا باشد؛ ولی اگر بخاطر عصای دست خود فرزند بزرگ کنید، و عصای دست شما نشد، چه بدست می‎آورید؟

اینکه میگن «پسر/دختر بزرگ کردم که عصایم دستم شود» ناشی از چند چیز است:

1- نفس محوری: گوینده میگوید بزرگ کردم، آیا او نمیداند که خود وسیله غیر مستقل و محدودی بیش نیست و بی اذن خدا توان تأثیر که چه عرض کنم اصلا در عالم وجود قرار ندارد؟ تنها مستقل در تمام افعال عالم خداست. و اگر گوینده خود را مستقل ببینید، از توحید افعال خارج بوده و مشرک افعالی است.

2- لذت محوری: گوینده میگوید بزرگ کردم تا عصای دستم شود. خوب عصای دستت شود که چه؟ که نفست در راحتی و آسایش باشد؟ که بیشتر در رفاه باشی؟ بیشتر بندگی هوسهایت را کنی و گردن بر اجابت خواسته هایش بگذاری؟

اشتباه نکنید، نمیگم خودتان را به مشقت بندازید، اما انگیزه فعل باید برای رضا و تقرب خدا باشد نه صرفا لذت نفسانی!

3- دور دیدن مرگ: بابا از کجا معلوم شما تا پیری زنده باشی که عصای دستت شود؟ گوینده به مرگ خود در اواخر پیری اعتماد دارد که میگوید در پیری عصای دستم شود!

4- احتمال انحصار فرزند در دستگیری: ممکن است گوینده دستگیری و عصا بودن را به صورت مستقل به فرزند نیز معتقد باشد که در این صورت شرک افعال بوجود میاید، زیرا هیچ وسیله ایی قادر به تأثیر گذاری نیست مگر به اذن خدا. بر هر حال، مغیث مستقل خداست و اگر غیر خدا دستگیری میکند به اجازه و خواست اوست و دستگیری غیر، غیر مستقل است.

البته منظورم تمام گوینده های این جمله نیستند، زیرا چه بسی عده ایی از روی جهل یا عادت یا... این جمله یا مانند آن را بگویند

۰

چگونه به سوالات دینی کودکان پاسخ دهیم؟ + معرفی کتاب و مقاله

اگر از پدر و مادرهایی هستید که مایلید سوالات دینی کودکان خود را از همان ابتداء بی جواب نگذارید، یا برای سوالات کودکان خود جوابهایی در حد اطلاعات و استعدادشان ندارید. به معرفی کتاب و مقاله ایی که در این نوشته صورت گرفته دقت کنید.

خوب ابتداء میرم سراغ معرفی کتب!

کتاب اول: خداشناسی قرآنی کودکان

چگونه به سوالات کودکان دینی کودکان پاسخ دهیم؟

در وبلاگ «کتاب های غلام رضا حیدری» این چنین آمده: (با تغییرات جزئی)

«خدا چه رنگى است؟ خدا کجاست؟ آیا خدا هم شیرینى دوست دارد؟ خدا کامل است، یعنى چه؟ آیا میتوان با خدا تلفنى حرف زد؟ چرا خدا جن‏ها را آفریده تا آدم‏ها را اذیت کنند؟ آیا خدا ما را دوست دارد؟

پرسش‏هاى مربوط به خدا، از مهم‏ترین و اصلیترین و مطرح‏ترین پرسش‏هاى کودکان و نوجوانان است. کتاب خداشناسى قرآنى کودکان که حاصل تلاش حجت‏ الاسلام حیدرى ابهرى است به 40 سؤال مهم در این زمینه پاسخ داده است. این کتاب از یک سو به معارف ناب قرآنى تکیه دارد و از سوى دیگر با ادبیات ویژه کودکان و نوجوانان نگارش یافته است. نویسنده کتاب، نه به بهانه ساده‏ نویسى، از طرح دیدگاه‏ هاى توحیدى بزرگان دین چشم‏پوشى کرده و نه با تفصیل مباحث از ادبیات ویژه و نیاز مخاطبان آن دور گشته است. امید آن که این اثر مورد توجه مربیان، معلمان، پدران و مادران گرامى قرار گیرد و آنان را در پاسخگویى به پرسش‏هاى فرزندان عزیز سرزمین اسلامی مان یارى دهد».

انتشارات جمال ناشر این کتاب است.

۰
* اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک *

قال رسول الله (ص): إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا
ترجمه: همانا فاطمه پاره‌ی تن من است، هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده است.


*** اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ***

مده از جنت و از حور و قصورم خبری
جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا

(قسمتی از غزل حضرت امام خمینی قدس الله سره الشریف)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان